• (1)تعریف: small, loose, clinging bits of fiber or fluff.
• (2)تعریف: the fibers of cotton before it is ginned.
جمله های نمونه
1. Her hand brushed a speck of lint from her skirt.
[ترجمه گوگل]دستش یک پرز از دامنش بیرون کشید [ترجمه ترگمان]دستش یک ذره پارچه زخم بندی را از دامنش پاک کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Flicked the lint off the coat.
[ترجمه گوگل]پرزهای کت را تکان داد [ترجمه ترگمان]نوار زخم بندی را از روی لباسش پاک کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Place a small towel or a piece of lint or soft fabric on top of the water.
[ترجمه گوگل]یک حوله کوچک یا یک تکه پرز یا پارچه نرم روی آب قرار دهید [ترجمه ترگمان]یک حوله کوچک یا یک تکه پارچه کتان یا پارچه نرم را روی آب بگذارید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She flicked the lint from her hand and it fell to the carpet.
[ترجمه گوگل]پرزهای دستش را تکان داد و روی فرش افتاد [ترجمه ترگمان]نوار زخم بندی را از دست او بیرون کشید و روی قالی افتاد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Always soft and fuzzed with pocket lint, they would sit on his tongue like dry bitter cotton.
[ترجمه گوگل]همیشه نرم و ژولیده با پرزهای جیب، مثل پنبه تلخ خشک روی زبانش می نشستند [ترجمه ترگمان]همیشه نرم و نرم با پارچه زخم بندی، روی زبانش مثل پنبه خشک می نشستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It's a bandage, it's a sticking-plaster, it's lint, it's gauze, it's cream.
[ترجمه گوگل]باند است، گچ چسبنده است، پرز است، گاز است، کرم است [ترجمه ترگمان]این یک پانسمان است، این چسب زخم بندی است، پارچه زخم بندی است، این کرم است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. That lint you see is from your clothes slowly being disintegrated by all the tumbling.
[ترجمه مرضیه خدامی] این پرزهایی که میبینی بخاطر تکان و از هم پاشیدن بافت لباست است
|
[ترجمه گوگل]پرزهایی که می بینید ناشی از این است که لباس های شما به آرامی با این همه غلت خوردن از هم می پاشند [ترجمه ترگمان]این پارچه های زخم بندی که می بینید از لباس شما به آرامی از بین می رود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Hints to reduce energy use: Clean the lint filter after each load ( improves air circulation ).
[ترجمه گوگل]نکاتی برای کاهش مصرف انرژی: فیلتر پرز را پس از هر بار بارگیری تمیز کنید ( گردش هوا را بهبود می بخشد) [ترجمه ترگمان]Hints برای کاهش مصرف انرژی: فیلتر lint پس از هر بار (گردش هوا)را تمیز کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. There were no remarkable effects on the lint cotton per hectare.
[ترجمه گوگل]هیچ اثر قابل توجهی بر روی پنبه پرزدار در هر هکتار وجود نداشت [ترجمه ترگمان]در هر هکتار، هیچ تاثیر قابل توجهی بر پنبه lint وجود نداشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. You got lint on your fuzz. - Ow! That's me!
[ترجمه گوگل]شما پرز در fuzz خود را - اوه! منم! [ترجمه ترگمان]تو fuzz رو پانسمان کردی! آخ این منم! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]محصولات: پرز پنبه، تخته فیبر، کود مرکب، دانه های با کیفیت و غیره [ترجمه ترگمان]محصولات: پنبه، فیبر، کود ترکیبی، بذر باکیفیت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Pockets filled with a lot of lint, not a cent.
[ترجمه گوگل]جیب های پر از پرزهای زیادی، نه یک سنت [ترجمه ترگمان]جیبش پر از پارچه زخم بندی شده بود و حتی یک سنت هم نداشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Shaver, Steam Iron, Tie Rack, Lint Shaver, Massager Hygiene and Healthcare Products.
[ترجمه گوگل]ماشین اصلاح، اتو بخار، قفسه کراوات، ریش تراش، ماساژور محصولات بهداشتی و بهداشتی [ترجمه ترگمان]Shaver، اتو بخار، چنگک Tie، lint Shaver، بهداشت massager و محصولات بهداشتی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• bits of thread or fluff from cloth or yarn; scraped and softened linen (for bandaging); c language processor that performs a thorough check of the source code (computers) lint is cotton or linen fabric which is used especially for covering cuts and wounds on people's bodies.
پیشنهاد کاربران
پرز روی کت و شلوار م را برداشتم.
( نوعی ) کرک/پرز ( پارچه و لباس ) I picked a piece of lint off my suit