linotype

/ˈlaɪnoʊtaɪp//ˈlaɪnəʊtaɪp/

(نام بازرگانی)، ماشین چاپ لینوتایپ، ماشین حروف ریزی که سطر سطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: trademark for a typesetting machine that prints a full line with one bar.

جمله های نمونه

1. She's a secretary for Linotype Hell in Cheltenham and was busy working at her computer.
[ترجمه گوگل]او منشی Linotype Hell در چلتنهام است و مشغول کار با کامپیوترش بود
[ترجمه ترگمان]او یک منشی برای جهنم Linotype در Cheltenham است و مشغول کار کردن با کامپیوترش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Linotype machine and high-capacity rotary press produced mass circulation newspapers, which-until radio and television came along-largely replaced personal-encounter politics.
[ترجمه گوگل]دستگاه Linotype و پرس چرخشی با ظرفیت بالا روزنامه‌های تیراژ انبوه تولید می‌کردند، که - تا زمانی که رادیو و تلویزیون آمدند - تا حد زیادی جایگزین سیاست‌های برخورد شخصی شدند
[ترجمه ترگمان]ماشین Linotype و مطبوعات چرخشی با ظرفیت بالا، روزنامه های تیراژ انبوه را تولید کردند - - تا زمانی که رادیو و تلویزیون به همراه سیاست برخورد شخصی جایگزین شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. After the clatter of the Linotypes, the tick-tick-tick of computer keyboards sounds eerie and aseptic.
[ترجمه گوگل]پس از صدای تلق Linotypes، صدای تیک تیک صفحه کلید کامپیوترها وهم آلود و غیرعفونی به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]بعد از تلق تلق تلق تلق تلق، تیک تیک، تیک تیک، صفحه کلید کامپیوتری ترسناک و aseptic به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Linotype: A mechanical typesetting machine manufactured by Linotype.
[ترجمه گوگل]Linotype: یک ماشین حروفچینی مکانیکی که توسط Linotype ساخته می شود
[ترجمه ترگمان]Linotype: یک ماشین حروف چینی مکانیکی که توسط Linotype تولید شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mechanical composition: Setting type with machine such as Linotype or Monotype. Synonymous with Machine composition.
[ترجمه گوگل]ترکیب مکانیکی: تنظیم نوع با ماشینی مانند Linotype یا Monotype مترادف با ترکیب ماشین
[ترجمه ترگمان]ترکیب مکانیکی: تعیین نوع با ماشین مانند Linotype یا Monotype Synonymous با ترکیب ماشین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. German - born American inventor of the Linotype typesetting machine ( patented 1884 ).
[ترجمه گوگل]مخترع آمریکایی آلمانی الاصل ماشین حروفچینی Linotype (به ثبت 1884)
[ترجمه ترگمان]مخترع آمریکایی متولد آلمان ماشین typesetting Linotype (سال ۱۸۸۴)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is important to note that there was never any question of women working on the Linotype.
[ترجمه گوگل]توجه به این نکته مهم است که هرگز در مورد زنانی که بر روی Linotype کار می‌کردند، بحثی وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]مهم است توجه کنیم که هیچ شکی در مورد زنانی که روی the کار می کنند وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was only with the invention of first the Linotype, then the Monotype machines that mechanized competition really threatened hand-setting.
[ترجمه گوگل]تنها با اختراع ماشین‌های لینوتایپ و سپس ماشین‌های مونوتایپ بود که رقابت مکانیزه واقعاً دست‌تنظیمی را تهدید کرد
[ترجمه ترگمان]این دستگاه تنها با اختراع اولین the و سپس ماشین های Monotype که رقابت را در معرض تهدید قرار داده بودند، بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Japan, Korea, and China are back to brushwork and linotype fonts for their character sets. The relationship to ASCII is gone.
[ترجمه گوگل]ژاپن، کره و چین برای مجموعه کاراکترهای خود به فونت های قلم مو و لینوتایپ بازگشته اند رابطه با ASCII از بین رفته است
[ترجمه ترگمان]ژاپن، کره، و چین به brushwork و linotype برای مجموعه های their باز می گردند رابطه با ASCII از بین رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He takes for granted the telephone, the railway train, the linotype, the airplane.
[ترجمه گوگل]او تلفن، قطار راه آهن، لینوتایپ، هواپیما را بدیهی می داند
[ترجمه ترگمان]او نیاز به تلفن، قطار راه آهن، هواپیما، هواپیما و هواپیما دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He takes for granted the telephone, the railway train, the linotype, the airplane, as our grandfathers took for granted the miracles of the gospels.
[ترجمه گوگل]او تلفن، قطار راه‌آهن، لینوتایپ، هواپیما را بدیهی می‌داند، همانطور که پدربزرگ‌های ما معجزات انجیل را بدیهی می‌دانستند
[ترجمه ترگمان]او نیاز به تلفن، قطار راه آهن، هواپیما، هواپیما، و هواپیما داشت، همان طور که اجداد ما به معجزات این انجی ها عادت کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Japan, Korea, and China are back to brushwork and linotype fonts for their character sets.
[ترجمه گوگل]ژاپن، کره و چین برای مجموعه کاراکترهای خود به فونت های قلم مو و لینوتایپ بازگشته اند
[ترجمه ترگمان]ژاپن، کره، و چین به brushwork و linotype برای مجموعه های their باز می گردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I grew up in the midst of a swirling world of linotype machines and printing presses, promotions, weekly deadlines, and an unending parade of local politicians and merchants.
[ترجمه گوگل]من در میان دنیای چرخان ماشین‌های لینوتایپ و ماشین‌های چاپ، تبلیغات، ضرب‌الاجل‌های هفتگی و رژه بی‌پایان سیاستمداران و بازرگانان محلی بزرگ شدم
[ترجمه ترگمان]من در میان دنیای چرخشی ماشین های linotype و چاپ، تبلیغات، deadlines هفتگی، و رژه پایان ناپذیر سیاستمداران و بازرگانان محلی بزرگ شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• machine that casts solid lines of type (printing)
set type on a linotype machine (printing)
a linotype is a printing machine that is operated by a keyboard like a typewriter, and that stores each line on a piece of metal before printing it; linotype is a trademark.

پیشنهاد کاربران

بپرس