linkup

/ˈlɪŋˌkəp//ˈlɪŋˌkəp/

معنی: وسیله اتصال، میتینگ
معانی دیگر: (پیوستگی دو یا چند چیز یا هدف و غیره) پیوستگی، الحاق، همبستگی، ملاقات، پیوندگاه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a meeting or contact, as of spacecraft.

(2) تعریف: something serving as a link.

جمله های نمونه

1. A new electronic link-up that will connect 500 hospitals around the world has checked into cyberspace.
[ترجمه گوگل]یک پیوند الکترونیکی جدید که 500 بیمارستان در سراسر جهان را به هم متصل می کند، وارد فضای مجازی شده است
[ترجمه ترگمان]یک پیوند الکترونیکی جدید - که ۵۰۰ بیمارستان را در سراسر جهان به هم متصل می کند، به فضای مجازی سرایت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. a linkup of two orbiting spacecraft.
[ترجمه گوگل]پیوند دو فضاپیمای در حال گردش
[ترجمه ترگمان]یک ارتباط دو سفینه فضایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He spent two years with the Link-Up community theatre group and has directed for the Compass Theatre.
[ترجمه گوگل]او دو سال را با گروه تئاتر جامعه لینک آپ گذراند و برای تئاتر قطب نما کارگردانی کرده است
[ترجمه ترگمان]او دو سال را با گروه تئاتر محلی پیوند گذراند و دستور تئاتر قطب نما را داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In a telephone linkup from Nairobi to journalists in Geneva, the official says al-Shabab wants to keep people from leaving so they can be recruited as fighters.
[ترجمه گوگل]در یک ارتباط تلفنی از نایروبی با خبرنگاران در ژنو، این مقام می گوید الشباب می خواهد مردم را از خروج باز دارد تا بتوانند به عنوان جنگجو جذب شوند
[ترجمه ترگمان]در یک مکالمه تلفنی از نایروبی به روزنامه نگاران در ژنو، این مقام می گوید که الشباب می خواهد مردم را از رفتن باز دارد تا آن ها را به عنوان مبارز استخدام کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Broadcast the event on a closed circuit TV linkup.
[ترجمه گوگل]این رویداد را در یک اتصال تلویزیون مدار بسته پخش کنید
[ترجمه ترگمان]پخش این رویداد در یک شبکه تلویزیونی مداربسته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. On the other hand—and here there is no linkup—there is a subversion of knowledge.
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر - و در اینجا هیچ پیوندی وجود ندارد - براندازی دانش وجود دارد
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر - و در اینجا هیچ linkup وجود ندارد - یک براندازی دانش وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This paper discusses the linkup of diploma education and the vocational qualification certificate in high vocational college.
[ترجمه گوگل]این مقاله پیوند تحصیلات دیپلم و گواهینامه صلاحیت حرفه ای در کالج حرفه ای عالی را مورد بحث قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله به بررسی linkup تحصیلات دیپلم و گواهی صلاحیت حرفه ای در کالج فنی حرفه ای می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The linkup of the three social security lines constitutes a "Secure Network" of society during the period of transition of economic systems in China.
[ترجمه گوگل]پیوند سه خط تامین اجتماعی یک "شبکه امن" جامعه را در طول دوره گذار سیستم های اقتصادی در چین تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]The این سه خط امنیت اجتماعی \"شبکه امن\" جامعه را در طول دوره گذار از سیستم های اقتصادی در چین تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This paper discusses the linkup of diploma education and the vocational qualification certificate in vocational college.
[ترجمه گوگل]این مقاله پیوند تحصیلات دیپلم و گواهی صلاحیت حرفه ای در کالج حرفه ای را مورد بحث قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله به بررسی linkup تحصیلات دیپلم و گواهی صلاحیت حرفه ای در کالج فنی حرفه ای می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sport Bild believes a Red Bull- BMW linkup would be a perfect bid to eventually woo Sebastian Vettel back to the Hinwil based team in the future.
[ترجمه گوگل]اسپورت بیلد معتقد است پیوند ردبول و بی‌ام‌و پیشنهادی عالی برای جذب سباستین فتل به تیم مستقر در هینویل در آینده خواهد بود
[ترجمه ترگمان]Sport معتقد است که یک گاو قرمز - BMW linkup یک پیشنهاد عالی برای اینکه در نهایت، سباستین Vettel را به تیم Hinwil در آینده برگرداند، پیشنهاد خوبی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sport Bild believes a Red Bull- BMW linkup would be a perfect bid to eventually woo Sebastian Vettel back to the Hinwil based team in the future. $ F L$ S!
[ترجمه گوگل]اسپورت بیلد معتقد است پیوند ردبول و بی‌ام‌و پیشنهادی عالی برای جذب سباستین فتل به تیم مستقر در هینویل در آینده خواهد بود $ F L$ S!
[ترجمه ترگمان]Bild معتقد است که یک گاو قرمز - BMW linkup یک پیشنهاد عالی برای اینکه در نهایت، سباستین Vettel را به تیم Hinwil در آینده برگرداند، پیشنهاد خوبی خواهد بود اف آل اس!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is necessary to use the rational of linkup in the progress of social space design, fully consider the influence of human activity by space.
[ترجمه گوگل]لازم است با استفاده از منطق پیوند در پیشرفت طراحی فضای اجتماعی، تأثیر فعالیت انسان توسط فضا را کاملاً در نظر گرفت
[ترجمه ترگمان]لازم است که از منطق of در پیشرفت طراحی فضای اجتماعی، به طور کامل تاثیر فعالیت انسان به وسیله فضا را مورد توجه قرار دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A: You need to take care of Internet linkup yourself. Was that your question?
[ترجمه گوگل]پاسخ: شما باید خودتان مراقب پیوند اینترنت باشید این سوال شما بود؟
[ترجمه ترگمان]الف: تو باید از ارتباط اینترنتی با خودت مراقبت کنی این سوال تو بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Beyond that bridge was the linkup point with units from the 29th Division coming from Omaha.
[ترجمه گوگل]فراتر از آن پل، نقطه اتصال واحدهایی از لشکر 29 بود که از اوماها می آمدند
[ترجمه ترگمان]در آن طرف پل، این ارتباط با واحدها از واحد بیست و نهم بود که از Omaha می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Super Hacker ready for linkup.
[ترجمه گوگل]سوپر هکر آماده پیوند
[ترجمه ترگمان]سوپر هکر \"برای ارتباط آماده است\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. These pieces of information link up to suggest who the thief was.
[ترجمه گوگل]این اطلاعات به هم پیوند می خورند تا نشان دهند که دزد چه کسی بوده است
[ترجمه ترگمان]این قسمت از اطلاعات مربوط به این است که این دزد چه کسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The organization's aim is to link up people from all over the country who are suffering from the disease.
[ترجمه گوگل]هدف این سازمان پیوند دادن افرادی از سراسر کشور است که از این بیماری رنج می برند
[ترجمه ترگمان]هدف این سازمان پیوند دادن مردم از سراسر کشور است که از این بیماری رنج می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. They have planned to link up the two areas by telephone.
[ترجمه گوگل]آنها برنامه ریزی کرده اند که این دو منطقه را از طریق تلفن به یکدیگر متصل کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها برنامه ریزی کرده اند که این دو منطقه را با تلفن مرتبط کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Engineers can link up distant countries by radio or telephone.
[ترجمه گوگل]مهندسان می توانند کشورهای دوردست را از طریق رادیو یا تلفن به یکدیگر متصل کنند
[ترجمه ترگمان]مهندسان می توانند با رادیو یا تلفن کشورهای دور را به هم متصل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. The two spacecraft will link up in orbit.
[ترجمه گوگل]این دو فضاپیما در مدار به هم متصل خواهند شد
[ترجمه ترگمان]این دو سفینه فضایی در مدار خود قرار خواهند گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. These two misfits link up through cyberspace and slowly find a connection.
[ترجمه گوگل]این دو ناسازگار از طریق فضای مجازی به هم متصل می شوند و آرام آرام ارتباط پیدا می کنند
[ترجمه ترگمان]این دو مخلوط دوتایی از طریق فضای مجازی به هم متصل می شوند و به آرامی یک اتصال پیدا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. The UPS strategy has been to buy or link up with foreign companies.
[ترجمه گوگل]استراتژی UPS خرید یا ارتباط با شرکت های خارجی بوده است
[ترجمه ترگمان]استراتژی UPS برای خرید یا پیوند با شرکت های خارجی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. The two link up later, however, at a roadside diner.
[ترجمه گوگل]با این حال، این دو بعداً در یک غذاخوری کنار جاده به هم متصل می شوند
[ترجمه ترگمان]با این حال، این دو پیوند بعدا در یک رستوران کنار جاده ای انجام شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. There were also some doubts about the link up with other tramways in Beckenham and Lewisham.
[ترجمه گوگل]همچنین تردیدهایی در مورد ارتباط با ترامواهای دیگر در بکنهام و لویشم وجود داشت
[ترجمه ترگمان]همچنین تردیدهایی در مورد ارتباط با دیگر tramways ها در Beckenham و Lewisham وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Now it wants to link up its planned criminal information computer, whose approval is still needed from the local police committee.
[ترجمه گوگل]اکنون می‌خواهد رایانه اطلاعات جنایی برنامه‌ریزی‌شده‌اش را که هنوز به تأیید کمیته پلیس محلی نیاز دارد، متصل کند
[ترجمه ترگمان]اکنون این کشور می خواهد اطلاعات برنامه ریزی شده و برنامه ریزی شده خود را که هنوز از سوی کمیته پلیس محلی مورد نیاز است، به هم متصل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. The big problem is to link up the route from the north.
[ترجمه گوگل]مشکل بزرگ اتصال مسیر از شمال است
[ترجمه ترگمان]مشکل بزرگ برقراری ارتباط از سمت شمال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Southern Pacific Railway laid tracks to link up with Union Pacific's in the East.
[ترجمه گوگل]راه‌آهن اقیانوس آرام جنوبی مسیرهایی را برای اتصال به اتحادیه پاسیفیک در شرق ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]راه آهن اقیانوس آرام جنوبی خطوط راه آهن را برای برقراری ارتباط با اقیانوس آرام در شرق به کار برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. The two highways link up here.
[ترجمه گوگل]دو بزرگراه به اینجا متصل می شوند
[ترجمه ترگمان]این دو بزرگراه اینجا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. Where do the two railroads connect [ link up ]?
[ترجمه گوگل]این دو راه آهن به کجا متصل می شوند [پیوند به بالا]؟
[ترجمه ترگمان]این دو راه اهن به کجا متصل می شوند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وسیله اتصال (اسم)
copula, linkup

میتینگ (اسم)
meeting, linkup

انگلیسی به انگلیسی

• act of connecting; something which joins, connection
a link-up is a physical connection between two machines or communication systems.
a link-up is also a relationship or partnership between two organizations.

پیشنهاد کاربران

Link up
To meet or connect with someone, usually in a social context/ To “link up” means to connect or meet up with someone. It can refer to physically meeting in person or connecting online.
فعل/ملاقات کردن یا ارتباط داشتن با کسی، معمولاً در یک زمینه اجتماعی.
...
[مشاهده متن کامل]

ارتباط داشتن یا ملاقات کردن با کسی . این می تواند به ملاقات فیزیکی به صورت حضوری یا اتصال آنلاین ( غیر حضوری ) اشاره داشته باشد.
“Let’s link up for coffee tomorrow. ”
Two friends might plan to “link up for a workout. ”
Someone might say, “I need to link up with my old classmates and catch up. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-socialize/• https://fluentslang.com/slang-for-engage/
الحاق ( در جنگ های نامنظم و عملیات های هوابرد )
اتصال

بپرس