linked object

جمله های نمونه

1. The finished book has been automatically generated and typeset directly from the database of paragraphs and link objects.
[ترجمه گوگل]کتاب تمام شده به طور خودکار از پایگاه داده پاراگراف ها و اشیاء پیوند تولید و تایپ شده است
[ترجمه ترگمان]این کتاب به طور خودکار تولید شده و مستقیما از پایگاه داده مقالات و موضوعات مرتبط ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Each link object specifies some source node, link type, target node, pointers to paragraphs, and perhaps other attributes.
[ترجمه گوگل]هر شی پیوند، گره منبع، نوع پیوند، گره هدف، اشاره گر به پاراگراف ها و شاید سایر ویژگی ها را مشخص می کند
[ترجمه ترگمان]هر شی لینک، یک گره منبع، نوع لینک، گره هدف، اشاره گر به بندها و شاید دیگر ویژگی ها مشخص می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The direct-manipulation interface allows users to select a link object and be shown a paragraph or conversely.
[ترجمه گوگل]رابط دستکاری مستقیم به کاربران امکان می دهد یک شی پیوند را انتخاب کنند و یک پاراگراف یا برعکس نشان داده شود
[ترجمه ترگمان]واسط دستکاری مستقیم به کاربران اجازه می دهد تا یک شی لینک را انتخاب کرده و یک پاراگراف یا عکس را نشان دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As a rule of thumb no source node name should occur in just one link object nor in many link objects.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک قاعده کلی، هیچ نام گره منبع نباید فقط در یک شی پیوند یا در بسیاری از اشیاء پیوند وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک قاعده سرانگشتی، نام نود منبع باید تنها در یک شی لینک رخ دهد و نه در بسیاری از موضوعات لینک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A linked object must be converted at the source.
[ترجمه گوگل]یک شی پیوند داده شده باید در منبع تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]یک شی مرتبط باید به منبع تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Opens embedded or linked object in its original program.
[ترجمه گوگل]شی جاسازی شده یا پیوند شده را در برنامه اصلی خود باز می کند
[ترجمه ترگمان]شی توکار یا متصل را در برنامه اصلی خود باز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Cannot verify the update setting for the linked object.
[ترجمه گوگل]نمی‌توان تنظیمات به‌روزرسانی را برای شی پیوند داده شده تأیید کرد
[ترجمه ترگمان]نمی توان تنظیمات به هنگام سازی شی مرتبط را تایید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Explain the difference between a linked object and an embedded object?
[ترجمه گوگل]تفاوت بین یک شی لینک شده و یک شی جاسازی شده را توضیح دهید؟
[ترجمه ترگمان]تفاوت بین یک جسم مرتبط و یک شی جاسازی شده را توضیح دهید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. PowerPoint can't create the storage required for an embedded or linked object.
[ترجمه گوگل]پاورپوینت نمی تواند فضای ذخیره سازی مورد نیاز برای یک شی جاسازی شده یا پیوند شده را ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]پاور پوینت نمی توانند ذخیره مورد نیاز برای یک شی توکار یا متصل را ایجاد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Returns the name of the file from which an embedded or linked object was created.
[ترجمه گوگل]نام فایلی را که یک شی جاسازی شده یا پیوند شده از آن ایجاد شده است، برمی گرداند
[ترجمه ترگمان]برگشت نام پرونده ای که یک شی توکار یا متصل به آن ایجاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• part of a document which is inserted into a document of another application

پیشنهاد کاربران