liniment

/ˈlɪnɪmənt//ˈlɪnɪmənt/

معنی: مرهم رقیق، روغن مالیدنی، روغن مالش
معانی دیگر: (داروسازی) مرهم رقیق

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a liquid medication rubbed on the skin to relieve aches or bruises.

جمله های نمونه

1. this liniment will smart a bit
این مرهم قدری سوزش خواهد داشت.

2. The liniment could not defeat it.
[ترجمه گوگل]لیمنت نتوانست آن را شکست دهد
[ترجمه ترگمان]مرهم نمی توانست آن را شکست دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She gave him a five-pound note to buy liniment at the chemist's.
[ترجمه گوگل]او یک اسکناس پنج پوندی به او داد تا از شیمیدانی ملحفه بخرد
[ترجمه ترگمان]یک اسکناس پنج لیره ای به او داد تا مرهم آن را از داروخانه بخرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She let him treat her ankle and put liniment on it.
[ترجمه گوگل]او به او اجازه داد تا مچ پایش را درمان کند و روی آن خط کشی کند
[ترجمه ترگمان]به او اجازه داد تا قوزک پای او را درمان کند و مرهم روی آن بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Objective To prepare Felbinac liniment, and to establish its quality control method.
[ترجمه گوگل]هدف تهیه آستر فلبیناک و ایجاد روش کنترل کیفیت آن
[ترجمه ترگمان]هدف آماده سازی liniment Felbinac، و ایجاد روش کنترل کیفیت آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He rubbed his aching legs with liniment.
[ترجمه گوگل]پاهای دردناکش را با آستر مالید
[ترجمه ترگمان]پاهای دردناکش را با مرهم مالید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective : To prepare the Xuanshi Liniment and evaluate its quality of transdermal absorption.
[ترجمه گوگل]هدف: تهیه لینیمنت ژوانشی و ارزیابی کیفیت جذب پوستی آن
[ترجمه ترگمان]هدف: آماده سازی the liniment و ارزیابی کیفیت آن در جذب transdermal
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective:To investigate the preparation and quality control of ribavirin(or virazole)liniment.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تهیه و کنترل کیفی لینیمان ریباویرین (یا ویرازول)
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی آماده سازی و کنترل کیفیت of (یا virazole)liniment
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Conclusion: Gujikang liniment has obvious effects of antiinflammatory and detumescence.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: لینیمان گوجی‌کانگ دارای اثرات بارز ضد التهابی و پاک‌کنندگی است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: liniment Gujikang اثرات آشکار of و detumescence دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Results Dryopteris fragrans liniment can promote the granulations formation of rattail scaled epidermis model and improve symptoms of rabbit ear acne model.
[ترجمه گوگل]Results Liniment Dryopteris fragrans می‌تواند باعث تشکیل دانه‌های مدل اپیدرم پوسته‌دار موش صحرایی شود و علائم مدل آکنه گوش خرگوش را بهبود بخشد
[ترجمه ترگمان]نتایج حاصل از liniment fragrans می تواند تشکیل granulations مدل روپوست را ارتقا داده و علایم مدل آکنه گوش خرگوش را بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I lived in a nursery which smelled of boredom and liniment.
[ترجمه گوگل]من در مهد کودکی زندگی می کردم که بوی کسالت و تنبلی می داد
[ترجمه ترگمان]در دایه خانه زندگی می کردم که بوی کسالت و مرهم می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. OBJECTIVE To study the effects of anti - inflammatory, detumescence and acesodyne of compound Huangmaodoufuchai liniment in mice.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه اثرات ضد التهابی، پاک‌کننده و آسزودین ترکیب Huangmaodoufuchai در موش‌ها
[ترجمه ترگمان]OBJECTIVE برای مطالعه اثرات ضد التهاب، detumescence و acesodyne مرکب از liniment مرکب در موش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. OBJECTIVE:To establish the method for simultaneous determination of camphor and menthol in compound diphenhydramine liniment. METHODS:The DB-WAX capillary column was used.
[ترجمه گوگل]هدف: ایجاد روشی برای تعیین همزمان کافور و منتول در ترکیب دیفن هیدرامین لاینیمنت روش ها: از ستون مویرگی DB-WAX استفاده شد
[ترجمه ترگمان]OBJECTIVE: برای تعیین روش برای تعیین همزمان کافور و menthol در ترکیب diphenhydramine diphenhydramine استفاده کنید روش ها: ستون فقراتش DB - WAX مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. HPLC method was established for determination of phenol, camphor and thymolum in Menthol and Thymol Liniment.
[ترجمه گوگل]روش HPLC برای تعیین فنل، کافور و تیمولوم در منتول و تیمول لینیمان ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]روش HPLC برای تعیین فنول، کافور و thymolum در Menthol و Thymol liniment ایجاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مرهم رقیق (اسم)
liniment

روغن مالیدنی (اسم)
liniment

روغن مالش (اسم)
liniment

انگلیسی به انگلیسی

• ointment or cream which is spread on the skin (especially one which soothes or relieves pain)
liniment is a liquid that you rub into your skin in order to reduce pain or stiffness.

پیشنهاد کاربران

ضماد ( اسم ) : مایع روغنی که روی پوست مالیده می شود تا با عمل به عنوان گشادکننده عروق یا ضد تحریک، درد یا سفتی رگ به رگ شدن یا کبودی را کاهش دهد.
با نام لینیمنت یا بالم هم مصطلح است
نوعی پماد موضعی است که برای استفاده روی پوست تهیه می شود. بالم نسبت به لوسیون، گرانروی یکسان یا کمتری دارد و برخلاف لوسیون، بر روی پوست مالیده می شود تا ایجاد اصطکاک کند.
{دارو} ضماد : ضمادها ( مرهم ) سوسپانسیون ها، امولسیون ها یا محلول های الکلی یا روغنی از عوامل دارویی هستند که برای استعمال خارجی بر روی پوست ( عموما توسط مالش ) استفاده می شوند.

بپرس