linguistic

/lɪŋˈɡwɪstɪk//lɪŋˈɡwɪstɪk/

معنی: وابسته به زبانشناسی
معانی دیگر: وابسته به زبان، لسانی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: linguistically (adv.)
• : تعریف: of or pertaining to language or linguistics.

- Studying their dialect, she gathered as much linguistic information as possible, particularly with regard to grammatical rules and the articulation of sounds.
[ترجمه گوگل] او با مطالعه لهجه آنها، تا حد امکان اطلاعات زبانی، به ویژه در مورد قواعد دستوری و بیان صداها را جمع آوری کرد
[ترجمه ترگمان] او با مطالعه لهجه آن ها، اطلاعات زبانی بیشتری را به خصوص با توجه به قوانین دستوری و بیان اصوات مورد مطالعه قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. As a songwriter, he combined great linguistic felicity with an ear for a tune.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک ترانه سرا، لذت زبانی عالی را با گوش برای یک آهنگ ترکیب کرد
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک آهنگساز، felicity زبانی عالی را با یک گوش برای یک آهنگ ترکیب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Keep the conversation off linguistic matters.
[ترجمه گوگل]گفتگو را از مسائل زبانی دور نگه دارید
[ترجمه ترگمان]مکالمه را خاموش نگه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I'm particularly interested in the linguistic development of young children.
[ترجمه گوگل]من به ویژه به رشد زبانی کودکان خردسال علاقه مند هستم
[ترجمه ترگمان]من به طور خاص به رشد زبانی بچه های کوچک علاقمند هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Spanish liberals sought to create linguistic as well as administrative uniformity.
[ترجمه گوگل]لیبرال های اسپانیایی به دنبال ایجاد یکنواختی زبانی و همچنین اداری بودند
[ترجمه ترگمان]لیبرال ها خواستار ایجاد زبان شناسی و همچنین یکپارچگی اجرایی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When a book goes into translation, all those linguistic subtleties get lost.
[ترجمه گوگل]وقتی کتابی وارد ترجمه می شود، تمام آن ظرافت های زبانی از بین می رود
[ترجمه ترگمان]وقتی یک کتاب به ترجمه می رود، همه those زبانی از دست می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Her book displays many subtle linguistic felicities.
[ترجمه گوگل]کتاب او بسیاری از خوشبختی های زبانی ظریف را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]کتاب او بسیاری از اشعار ظریف زبان شناسی را به نمایش می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His linguistic ability served him well in his chosen profession.
[ترجمه گوگل]توانایی زبانی او در حرفه انتخابی به خوبی به او خدمت کرد
[ترجمه ترگمان]توانایی زبانی او در حرفه خود به خوبی به او خدمت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She is pursuing her linguistic researches.
[ترجمه گوگل]او تحقیقات زبان شناسی خود را دنبال می کند
[ترجمه ترگمان]او تحقیقات زبان شناسی را دنبال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They also, of course, govern linguistic units larger than words - idioms, phrases, and larger constructions.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین، البته، واحدهای زبانی بزرگتر از کلمات - اصطلاحات، عبارات، و ساختارهای بزرگتر را اداره می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین، واحدهای زبانی بزرگ تر از کلمات - اصطلاحات، عبارات و ساختارهای بزرگ تر را کنترل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Moreover, the principle of linguistic self-consciousness or reflexivity seems to be made even more explicit when transposed to the narrative model.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، به نظر می‌رسد که اصل خودآگاهی زبانی یا بازتابی زمانی که به مدل روایی منتقل می‌شود، آشکارتر می‌شود
[ترجمه ترگمان]به علاوه، به نظر می رسد که اصل خود - آگاهی زبانی یا بازاندیشی وقتی به مدل روایت تبدیل می شود، آشکارتر هم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Despite extensive research,(Sentence dictionary) how humans achieve their linguistic competence has still to be fully explained.
[ترجمه گوگل]علیرغم تحقیقات گسترده، (فرهنگ جملات) چگونگی دستیابی انسان به صلاحیت زبانی خود هنوز باید به طور کامل توضیح داده شود
[ترجمه ترگمان]علی رغم تحقیقات گسترده، (فرهنگ لغت حکم)که چگونه انسان ها به صلاحیت زبانی خود می رسند هنوز باید کاملا توضیح داده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I can only pick up the linguistic crumbs.
[ترجمه گوگل]من فقط می توانم خرده های زبانی را بردارم
[ترجمه ترگمان]من فقط می توانم خرده های زبانی را انتخاب کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I have the greatest respect for linguistic diversity.
[ترجمه گوگل]من برای تنوع زبانی بیشترین احترام را قائلم
[ترجمه ترگمان]من بیش ترین احترام را برای تنوع زبانی دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Culture gained immense advantage from this linguistic asset.
[ترجمه گوگل]فرهنگ از این دارایی زبانی سود فراوانی به دست آورد
[ترجمه ترگمان]فرهنگ مزیت بسیار زیادی از این دارایی زبانی به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The system's linguistic knowledge is expressed by means of declarative rules and lexical entries.
[ترجمه گوگل]دانش زبانی این سیستم با استفاده از قواعد اعلامی و مدخل های واژگانی بیان می شود
[ترجمه ترگمان]دانش زبانی سیستم با استفاده از قواعد اعلانی و ورودی های واژگانی بیان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وابسته به زبانشناسی (صفت)
linguistic

انگلیسی به انگلیسی

• of language; of linguistics, of the scientific study of language
linguistics is the study of the way in which language works.
linguistic abilities or ideas relate to language.

پیشنهاد کاربران

زبانی
a child’s linguistic development ( رشد زبانی کودک )
زبان شناختی
ترجمه به زبان شناسی درست نیست. زبان شناسی اسم است و linguistic صفت.
Language is a complex and diverse
phenomenon with origins that predate the Arabic language.
Linguists believe that languages belong to language families, which have common
roots or ancestors. The Arabic language belongs to the Semitic language family,
...
[مشاهده متن کامل]

which includes other languages like Hebrew, Amharic, and Aramaic. These languages
share certain linguistic features and can be traced back to a common ancestor.
However, there are many other language families in the world, such as Indo - European
( which includes languages like English, Spanish, Hindi, and Russian ) , Sino - Tibetan
( including Mandarin, Cantonese, and Tibetan ) , and Niger - Congo ( including Swahili,
Yoruba, and Zulu ) , among others.
Furthermore, the field of linguistics suggests that all languages trace back to a
common ancestor known as Proto - Human or Proto - World. However, due to the limitations
of historical records, it is challenging to pinpoint the exact origins and development of language.

Linguistic intelligence هوش کلامی زبانی
linguistics با linguistic فرق داره. linguistics زبان شناسی ( علم هست ) اما linguistic صفت این کلمه هست برای همین نوشته وابسته به زبان یا زبان شناسی. مثلا در لانگمن داریم:
I'm particularly interested in the linguistic development of young children. یعنی من علاقه خاصی به رشد *زبان بچه ها دارم.
...
[مشاهده متن کامل]

یا وقتی می گوییم linguistic scholar یعنی پژوهشگر *زبان شناسی مثل Chris Kennedy

زبان شناسی
( به انگلیسی: linguistics ) علمی است که به مطالعه و بررسی زبان می پردازد.
در واقع، زبان شناسی می کوشد تا به پرسش هایی بنیادی همچون: �زبان چیست؟�، �زبان چگونه عمل می کند و از چه ساخت هایی تشکیل شده است؟�، �انسان ها چگونه با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند؟�، �زبان بشر چگونه تکامل یافته است؟�و … پاسخ گوید.
...
[مشاهده متن کامل]

منبع: ویکی پدیا

اقای علی سلطانی خوده دیکشنری ابادیس ترجمه کرده وابسته به زبان شناسی بعد شماهم همینو دوباره اومدی گامنت کردی. من اگه وابسته به زبان شناسی رو لازم داشتم دیگه نمیومدم که پیشنهاد کاربران رو نگاه کنم
زبان شناسی
زبان شناختی
linguistic variables : متغیر های قابل سنجش

About language
کلامی
زبانی ، زبان شناختی
وابسته به زبان شناسی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس