lingual

/ˈlɪŋɡwəl//ˈlɪŋɡwəl/

معنی: زبانی، حرف زبانی
معانی دیگر: وابسته به زبان (در دهان)، وابسته به زبان یا زبان های خارجی، لسانی، گویشی، حرف زبانی یا ذو لفی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, concerning, or resembling the tongue.

(2) تعریف: pronounced using the tongue, esp. its tip.

(3) تعریف: of or pertaining to language or languages.
اسم ( noun )
مشتقات: lingually (adv.)
• : تعریف: a speech sound made using the tongue.

جمله های نمونه

1. We have bi - lingual free booklets to give to you.
[ترجمه گوگل]ما جزوه های رایگان دو زبانه داریم که به شما می دهیم
[ترجمه ترگمان]ما کتابچه های دارای دو زبانی رایگان برای ارایه به شما داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Its brilliant elegant lingual art, can be called " Great works "
[ترجمه گوگل]هنر زبانی ظریف و درخشان آن را می توان "آثار بزرگ" نامید
[ترجمه ترگمان]هنر ظریف و ظریف زبانی آن، \"کاره ای بزرگ\" نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The authors studied 50 bilateral dissected specimens of lingual artery and 14 bilateral lingual arteries or arteriovenous corrosive casts.
[ترجمه گوگل]نویسندگان 50 نمونه جدا شده دو طرفه شریان زبانی و 14 شریان زبانی دو طرفه یا قالب های خورنده شریانی وریدی را مورد مطالعه قرار دادند
[ترجمه ترگمان]نویسندگان ۵۰ مورد مطالعه دو جانبه از سرخرگ زبانی و ۱۴ سرخرگ زبانی دو جانبه و یا arteriovenous casts را مطالعه کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Because the anatomy structure of lingual face of every tooth is particular, the standard arch form of lingual orthodontic is "mushroom shape".
[ترجمه گوگل]از آنجایی که ساختار آناتومی صورت لینگوال هر دندان خاص است، فرم استاندارد قوس ارتودنسی لینگوال «شکل قارچی» است
[ترجمه ترگمان]از آنجا که ساختار آناتومی صورت زبانی هر دندان خاص است، شکل قوس استاندارد of زبانی \"شکل قارچ\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. METHODS: Using a simple semi-fixed lingual arch combined with the edgewise technology to correct 8 cases with linguoclination or buccoclination of the mandibular molars.
[ترجمه گوگل]روش‌ها: استفاده از یک قوس ساده نیمه ثابت لینگوال همراه با فناوری Edgewise برای اصلاح 8 مورد با لینگوکلیناسیون یا باکوکلیناسیون دندان‌های آسیاب فک پایین
[ترجمه ترگمان]روش ها: استفاده از یک تاق زبانی نیمه ثابت که با تکنولوژی edgewise ترکیب می شود تا ۸ مورد را با linguoclination یا buccoclination دندان آسیاب بادی اصلاح کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. With multi - lingual search capability, OES can deal with double bytes as well as single bytes contents.
[ترجمه گوگل]با قابلیت جستجوی چند زبانه، OES می تواند با محتوای دو بایت و همچنین محتوای تک بایت مقابله کند
[ترجمه ترگمان]OES با قابلیت جستجوی چندزبانه، می تواند با بایت های دو بایت و همچنین محتویات تک بیت سر و کار داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Methods Lingual and non - lingual techniques in communicating with patients in paediatrics out - patient clinic triage were summarized.
[ترجمه گوگل]روش‌ها تکنیک‌های زبانی و غیرزبانی در برقراری ارتباط با بیماران در تریاژ کلینیک خارج از بیمارستان کودکان خلاصه شد
[ترجمه ترگمان]روش های lingual و زبان غیر زبانی در برقراری ارتباط با بیماران در paediatrics بیمار سرپایی خلاصه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Lingual view of pontic on model.
[ترجمه گوگل]نمای زبانی پونتیک روی مدل
[ترجمه ترگمان]نمایی از pontic بر روی مدل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Welcome to hire the multi - lingual electronic - pronunciation - mailBox with a huge memory capacity.
[ترجمه گوگل]به استخدام صندوق پستی چند زبانه الکترونیکی - تلفظ - با ظرفیت حافظه عظیم خوش آمدید
[ترجمه ترگمان]به استخدام the زبانی چندزبانه با قابلیت حافظه زیاد خوش آمدید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective To investigate the treatment methods for lingual tipping deep overbite.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی روش های درمانی برای اوربایت عمیق تیپینگ لینگوال
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی روش های درمانی برای overbite عمیق زبانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A bi - lingual ( English & Arabic ) online household and grocery store.
[ترجمه گوگل]یک فروشگاه آنلاین خانگی و خواربارفروشی دو زبانه (انگلیسی و عربی)
[ترجمه ترگمان]یک خانواده آنلاین دو زبانی (انگلیسی & عربی)به صورت آنلاین و مغازه خواربار فروشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Conclusion: The width of lingual vein is closely correlated with the diameters of portal vein and splenic vein in patients with primary liver cancer.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: عرض ورید زبانی با قطر ورید پورتال و ورید طحال در بیماران مبتلا به سرطان اولیه کبد ارتباط نزدیکی دارد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: عرض رگه زبانی رابطه نزدیکی با قطر سیاه رگ مدخل و سیاه رگ ریوی در بیماران مبتلا به سرطان کبد اولیه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Conclusion:The best procedure for anterior lingual gland cyst was surgically resection with ipsilateral or bilateral adenectomy.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: بهترین روش برای کیست غده لینگوال قدامی برداشتن جراحی با آدنکتومی همان طرف یا دو طرفه بود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: بهترین روش برای کیست غده هیپوفیز، resection با ipsilateral یا adenectomy دو جانبه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The profunda lingual artery has two kinds of branches.
[ترجمه گوگل]شریان پروفوندا لینگوال دارای دو نوع شاخه است
[ترجمه ترگمان]سرخرگ زبانی profunda دو نوع شاخه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زبانی (صفت)
verbal, lingual, oral, nuncupative, viva voce, vocabular

حرف زبانی (صفت)
lingual

تخصصی

[دندانپزشکی] زبانی، به سطح داخلی (از پنج سطح دندان) که مجاور زبان است گفته می شود. به این سطح در مورد تمام دندانهای فک بالا سطح کامی یا palatal هم می گویند

انگلیسی به انگلیسی

• sound pronounced by using the tongue (phonetics)
of the tongue, pronounced with the tongue

پیشنهاد کاربران

گفتاری
lingual ( پزشکی - دندان پزشکی )
واژه مصوب: زبانی
تعریف: مربوط به زبان یا در سمت زبان
بزاقی

بپرس