linesman

/ˈlaɪnzmən//ˈlaɪnzmən/

معنی: سیم کش هوایی، خط بان، سیم بان، سرباز صف، سربازخط جبهه، مواظب برخوردتوپ باخط
معانی دیگر: رجوع شود به: lineman، (فوتبال آمریکایی) داور خط بازی، خط نگهدار، کمک داور، داور کنار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: linesmen
(1) تعریف: in sports such as tennis and football, an official who assists the referee, as by observing particular violations.

(2) تعریف: a lineman.

جمله های نمونه

1. The referee looked across at his linesman before awarding the penalty.
[ترجمه گوگل]داور قبل از اعلام پنالتی به خط‌نمایش نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]داور قبل از اعطای مجازات به linesman خود نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A linesman had his flag up so the kick did not count.
[ترجمه گوگل]یک خط کش پرچم خود را بالا گرفته بود، بنابراین ضربه به حساب نمی آمد
[ترجمه ترگمان]یک سرباز پرچم او را بالا گرفته بود که این لگد به حساب نمی آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. While the Saints' defenders were glaring at the linesman, Kiwomya was putting a great chance over the bar.
[ترجمه گوگل]در حالی که مدافعان قدیس به خط‌نما نگاه می‌کردند، کیوومیا در حال ایجاد یک موقعیت عالی از بالای دروازه بود
[ترجمه ترگمان]در حالی که مدافعان Saints در صف صف ایستاده بودند، Kiwomya فرصت زیادی برای بار کردن بار به بار آورده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The linesman said it was for a push and handball.
[ترجمه گوگل]خط بان گفت این برای هل دادن و فوتبال دستی است
[ترجمه ترگمان]The گفت که این برای یک فشار و هندبال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When I went to the linesman he told me to clear off.
[ترجمه گوگل]وقتی به سمت خط کش رفتم، او به من گفت که خلاص شوم
[ترجمه ترگمان]وقتی رفتم به سمت صف، بهم گفت که خاموشش کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. That football player appealed to the linesman.
[ترجمه گوگل]آن بازیکن فوتبال به خط‌نما مراجعه کرد
[ترجمه ترگمان]آن بازیکن فوتبال به the متوسل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Even if the linesman has doubts, he has to give advantage to the attacking team.
[ترجمه گوگل]حتی اگر خط‌نما شک داشته باشد، باید به تیم مهاجم امتیاز بدهد
[ترجمه ترگمان]حتی اگر the شک داشته باشد، باید از تیم حمله سود ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It wasn't awarded by the linesman, but by the referee from quite a distance.
[ترجمه گوگل]آن را نه خط‌نما، بلکه داور از راه دور اعلام کرد
[ترجمه ترگمان]این جایزه توسط the، اما داور از فاصله بسیار دور، اعطا نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The linesman gave it despite Gallas being between him and the ball.
[ترجمه گوگل]خط‌نما با وجود اینکه گالاس بین او و توپ بود، آن را داد
[ترجمه ترگمان]The با وجود اینکه Gallas بین او و مجلس رقص بود آن را به او داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A linesman signaled side, but referee overruled him and ordered play on.
[ترجمه گوگل]یک خط‌نما به تیم علامت داد، اما داور او را رد کرد و دستور داد بازی ادامه یابد
[ترجمه ترگمان]اما داور بی طرف او را رد کرد و دستور بازی را داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Referee Halsey checked with the linesman and gave a goal-kick, at which point Jose Mourinho rose furiously from his bench to demand from Halsey why he hadn't booked Johnson for diving.
[ترجمه گوگل]داور هالسی با خط‌نما چک کرد و یک ضربه گل زد، در این لحظه ژوزه مورینیو با عصبانیت از روی نیمکت خود بلند شد و از هالسی درخواست کرد که چرا جانسون را برای شیرجه رزرو نکرده است
[ترجمه ترگمان]داور سخنش را با تیم linesman چک کرده و یک شوت به ثمر رساند که در آن خوزه مورینو با عصبانیت از روی نیمکت خود برخاست تا از Halsey درخواست کند که چرا جانسون را برای شیرجه زدن استخدام نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This time, like a rocket [ the linesman raised his arm ].
[ترجمه گوگل]این بار مثل موشک [خطبان بازویش را بلند کرد]
[ترجمه ترگمان]این بار، مانند یک موشک (the بازویش را بالا برد)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I associate the referee and the linesman in the same team the Chelsea team.
[ترجمه گوگل]من داور و خط‌نما را در یک تیم، تیم چلسی می‌دانم
[ترجمه ترگمان]من داور و تیم linesman را در تیمی مشابه تیم چلسی معرفی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The linesman raised his flag to signal that the ball was out of play.
[ترجمه گوگل]خط‌نما پرچم خود را بلند کرد تا نشان دهد که توپ از بازی خارج شده است
[ترجمه ترگمان]The پرچم خود را بالا برد تا نشان دهد که توپ از بازی خارج شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سیم کش هوایی (اسم)
lineman, linesman

خط بان (اسم)
linesman

سیمبان (اسم)
linesman

سرباز صف (اسم)
linesman

سرباز خط جبهه (اسم)
linesman

مواظب برخورد توپ با خط (اسم)
linesman

تخصصی

[فوتبال] داورکنار

انگلیسی به انگلیسی

• man who repairs telephone lines; offense player (football)
a linesman is an official in games such as football and tennis who watches the boundary lines and indicates when the ball goes outside them.

پیشنهاد کاربران

کمک داور
داور خط
در فوتبال : داور خط
A person who helps the referee in some sports
Syn: referee assistant
سوزن بان ( راه آهن )
کمک داور

بپرس