1. linear array
آرایه ی کشایی
2. linear circuit
مدار خطی
3. linear design
طرح خط دار(رجی)
4. linear equation
معادله ی کشایی،معادله ی خطی
5. a linear leaf
برگ دراز
6. a wire can be a linear conductor
سیم می تواند یک رسانای طولی باشد.
7. Students do not always progress in a linear fashion.
[ترجمه گوگل]دانش آموزان همیشه به صورت خطی پیشرفت نمی کنند
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان همیشه به روش خطی پیشرفت نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Is there a linear relationship between salaries and productivity?
[ترجمه گوگل]آیا رابطه خطی بین حقوق و بهره وری وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا رابطه خطی بین حقوق و بهره وری وجود دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The author abandons the conventions of linear narrative and normal chronology.
[ترجمه گوگل]نویسنده قراردادهای روایت خطی و زمانشناسی عادی را کنار گذاشته است
[ترجمه ترگمان]مولف اصول روایت خطی و chronology نرمال را رها می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The use of linear programming as an aid to decision making when allocating scarce investment funds has been widely advocated.
[ترجمه گوگل]استفاده از برنامه ریزی خطی به عنوان کمکی برای تصمیم گیری هنگام تخصیص سرمایه های کمیاب به طور گسترده مورد حمایت قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]استفاده از برنامه نویسی خطی به عنوان یک کمک برای تصمیم گیری در زمان تخصیص بودجه سرمایه گذاری اندک به طور گسترده ای مورد حمایت قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Linear preoccupation in the past remains a closed book to modern understanding.
[ترجمه گوگل]مشغله های خطی در گذشته کتابی بسته برای درک مدرن باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]مشغولیت خطی در گذشته یک کتاب بسته برای درک مدرن باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Table V shows results of stepwise multiple linear regression analysis of outcome variables from the ventilated infants.
[ترجمه گوگل]جدول V نتایج تحلیل رگرسیون خطی چندگانه گام به گام متغیرهای نتیجه را از نوزادان تهویه شده نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]جدول V نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل رگرسیون خطی چند مرحله ای متغیرهای خروجی از نوزاد تهویه شده را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The wound is of linear character with sharp edges.
[ترجمه گوگل]زخم دارای شخصیت خطی با لبه های تیز است
[ترجمه ترگمان]زخم از ویژگی های خطی با لبه های تیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Description: Very narrow, linear, opposite, curling, deep green leaves with 30-50 fine teeth.
[ترجمه گوگل]توضیحات: برگهای بسیار باریک، خطی، متقابل، حلقه دار، سبز تیره با 30-50 دندانه ریز
[ترجمه ترگمان]توضیح: بسیار تنگ، خطی، مخالف، curling، برگ های سبز عمیق با ۳۰ - ۵۰ دندان خوب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Player A's strategy is linear in z for both the finite and the infinite horizon models.
[ترجمه گوگل]استراتژی بازیکن A برحسب z برای هر دو مدل افق محدود و نامحدود خطی است
[ترجمه ترگمان]استراتژی بازیکن در z برای هر دو مدل محدود و نامحدود خطی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. No differences in mean linear growth velocities were found between males and females or among patients stratified by anatomical localisation of disease.
[ترجمه گوگل]هیچ تفاوتی در میانگین سرعت رشد خطی بین مردان و زنان و یا در میان بیماران طبقه بندی شده توسط محلی سازی آناتومیکی بیماری یافت نشد
[ترجمه ترگمان]هیچ تفاوتی در سرعت های رشد خطی متوسط بین نرها و ماده ها و یا در میان بیماران به صورت طبقه بندی شده توسط محلی سازی بیماری یافت نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید