line drawing

/ˈlaɪnˈdrɒɪŋ//laɪnˈdrɔːɪŋ/

(چاپ) تصویر خطی، نقاشی با مدادوقلم قلم زنی، حکاکی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a drawing done completely in lines.

جمله های نمونه

1. The meridian is an imaginary line drawn from pole to pole.
[ترجمه گوگل]نصف النهار یک خط خیالی است که از قطبی به قطب دیگر کشیده شده است
[ترجمه ترگمان]نصف النهار یک خط فرضی است که از قطب به قطب کشیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The illustrations were line drawings and she used to colour them in with crayons after each new plant had been correctly named.
[ترجمه گوگل]تصاویر، نقاشی‌های خطی بودند و او پس از نام‌گذاری صحیح هر گیاه جدید، آن‌ها را با مداد رنگی رنگ می‌کرد
[ترجمه ترگمان]تصاویر، نقاشی های خط بودند و پس از اینکه هر گیاه جدید به درستی نامگذاری شده بود، آن ها را با crayons رنگ آمیزی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There were light bulbs representing the stars and line drawings of the celestial figures.
[ترجمه گوگل]لامپ هایی وجود داشت که نشان دهنده ستاره ها و نقاشی های خطی پیکره های آسمانی بود
[ترجمه ترگمان]برای نمایش ستارگان و خطوط خطوط روی تصاویر آسمانی، یک لامپ روشن وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It has two parallel lines drawn across its face.
[ترجمه گوگل]دارای دو خط موازی است که روی صورتش کشیده شده است
[ترجمه ترگمان]آن دو خط موازی دارد که روی صورتش کشیده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Jan Pienkowski's bold primary colours and simple line drawings are a baby's delight.
[ترجمه گوگل]رنگ‌های اصلی جسورانه و خطوط ساده یان پینکوفسکی لذت یک کودک را به همراه دارد
[ترجمه ترگمان]جان Pienkowski از رنگ های برجسته و طرح های ساده خطوط ساده شادی یک کودک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. On the white-painted wall of the lobby were several outsize representations of lighted cigarettes with a diagonal red line drawn through them.
[ترجمه گوگل]روی دیوار لابی که با رنگ سفید رنگ آمیزی شده بود، چندین نمایش بزرگ از سیگارهای روشن با خط قرمز مورب از میان آنها کشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]روی دیواره ای سفید سالن انتظار چند قطره سیگار روشن با خط سرخی که از میان آن ها کشیده شده بود، دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Centreline An imaginary line drawn lengthways down the middle of the board.
[ترجمه گوگل]خط مرکزی خطی خیالی که در طول وسط تخته کشیده شده است
[ترجمه ترگمان]یک خط فرضی در وسط تخته قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Dress children up in paper which has wavy lines drawn on it to seem like a jigsaw puzzle.
[ترجمه گوگل]کودکان را با کاغذی بپوشانید که خطوط مواج روی آن کشیده شده است تا مانند یک پازل به نظر برسد
[ترجمه ترگمان]در کاغذی که خطوط موجی بر روی آن کشیده شده اند به نظر شبیه یک پازل است، لباس بپوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These others with the black line drawn across their escutcheons belong to the leading supporters of de Montfort.
[ترجمه گوگل]این دیگران با خط مشکی کشیده شده در سرتاسر بدنشان متعلق به حامیان اصلی د مونتفورت هستند
[ترجمه ترگمان]این افراد با خط سیاهی که بر روی escutcheons کشیده شده بود متعلق به حامیان برجسته دو Montfort بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Illustrations and line drawings are of the highest quality, many coming from Chris's own photographic portfolio.
[ترجمه گوگل]تصاویر و نقاشی‌های خطی از بالاترین کیفیت برخوردارند و بسیاری از آنها از مجموعه عکاسی خود کریس آمده‌اند
[ترجمه ترگمان]Illustrations و نقشه های خط از بالاترین کیفیت هستند، بسیاری از آن ها از پورتفولیوی عکاسی خود کریس می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It was a well-proportioned house, Lissa decided, the lines drawn with an unfailing eye for symmetry and beauty.
[ترجمه گوگل]لیسا تصمیم گرفت که خانه‌ای متناسب بود، خطوطی که برای تقارن و زیبایی با چشمی بی‌نظیر کشیده شده بودند
[ترجمه ترگمان]لیسا به این نتیجه رسید که این خانه متناسب با proportioned است که با چشمان تغییرناپذیر به تناسب تقارن و زیبایی کشیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Those standing in line draw numbers at random.
[ترجمه گوگل]کسانی که در صف ایستاده اند به طور تصادفی اعداد را ترسیم می کنند
[ترجمه ترگمان]آن هایی که در صف ایستاده بودند اعداد را به صورت تصادفی جذب می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A line drawing of this arrangement is shown.
[ترجمه گوگل]یک طرح خطی از این ترتیب نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]یک رسم خطی از این ترتیب نشان داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. After the interactive revise process, we get the line drawing image of the source mural image.
[ترجمه گوگل]پس از فرآیند بازبینی تعاملی، تصویر خط کشی تصویر دیواری منبع را دریافت می کنیم
[ترجمه ترگمان]بعد از فرآیند بازبینی تعاملی، ما تصویر کشیدن خط از تصویر mural منبع را بدست می آوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] ترسیم خطی . - ترسیخ خطی - شکلی که استفاده از خطوط ساده و بدون سایه زنی ،با ویژگی های مشابه دیگری ترسیم می شود .

انگلیسی به انگلیسی

• a line drawing is a drawing which consists only of lines, in which darker or lighter areas are shown by the spacing and thickness of the lines.

پیشنهاد کاربران

مرزبندی کننده، تعیین کننده مرز، تفکیک کننده

بپرس