• : تعریف: any of several shade trees that have large, heart-shaped leaves and bear fragrant yellowish blossoms.
جمله های نمونه
1. The linden and the oak grew from one trunk.
[ترجمه گوگل]نمدار و بلوط از یک تنه رشد کردند [ترجمه ترگمان]زیرفون و بلوط از یک چمدان بزرگ شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. So try an extended-life anti-perspirant like Linden Voss.
[ترجمه گوگل]بنابراین یک ضد تعریق با عمر طولانی مانند Linden Voss را امتحان کنید [ترجمه ترگمان]بنابراین یک مبارزه با طول عمر مانند Linden واس را امتحان کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Limes, also called linden or pry, are light, romantic trees.
[ترجمه حسن ذوقی] درخت لیمو ترش که به نام های لیندن و کنجکاوی نیز نامیده میشو، درخت نورانی و رمانتیک است.
|
[ترجمه گوگل]لیموها که به آن لیندن یا پری نیز می گویند، درختانی سبک و رمانتیک هستند [ترجمه ترگمان]دیواره ای (Limes)نیز linden نامیده می شوند، درختان romantic و pry [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The Linden Lab approach appears to be to focus on a secure protocol such that untrusted clients are not a threat, and publish everything.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد رویکرد Linden Lab تمرکز بر پروتکل ایمن است به گونه ای که مشتریان غیرقابل اعتماد تهدیدی نباشند و همه چیز را منتشر می کند [ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که رویکرد آزمایشگاه Linden بر روی یک پروتکل امن متمرکز باشد، به طوری که مشتریان untrusted تهدیدی محسوب نمی شوند و همه چیز را منتشر می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Silver linden seed belongs to all-around deep dormancy.
[ترجمه گوگل]دانه نمدار نقره متعلق به خواب عمیق همه جانبه است [ترجمه ترگمان]دانه های نقره ای به تمام اطراف نهفتگی عمیق تعلق دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Linden Blue, president of GA-ASI's reconnaissance systems unit, said the equipment integrates the sensors with an operator console station able to collect, format and display information.
[ترجمه گوگل]لیندن بلو، رئیس واحد سیستم های شناسایی GA-ASI، گفت که این تجهیزات حسگرها را با یک ایستگاه کنسول اپراتور ادغام می کند که قادر به جمع آوری، فرمت و نمایش اطلاعات است [ترجمه ترگمان]Linden آبی، رئیس واحد سیستم های شناسایی GA - گفت که این تجهیزات حسگرهای خود را با یک ایستگاه پیشانه اپراتور که قادر به جمع آوری، فرمت و نمایش اطلاعات هستند، ادغام می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The density of Manchurian linden and the tree - crown - nesting birds shows the conspicuous negative correlation.
[ترجمه گوگل]تراکم پرندگان نمدار منچوری و درخت - تاج - پرندگان تودرتو همبستگی منفی آشکار را نشان می دهد [ترجمه ترگمان]تراکم of linden و پرنده های تاج دار درخت همبستگی منفی مشهود را نشان می دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The method proposed by Linden W.
[ترجمه گوگل]روش پیشنهادی لیندن دبلیو [ترجمه ترگمان]روشی که توسط Linden W پیشنهاد شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I'm going to Linden Street. Can you tell me when to get off?
[ترجمه گوگل]من به خیابان لیندن می روم میشه بگید کی پیاده بشم؟ [ترجمه ترگمان]من به خیابان Linden می روم میتونی بهم بگی کی فرار کنم؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Trees are pine, oak, linden, birch, Yang, mulberry and so on a hundred kinds.
[ترجمه گوگل]درختان کاج، بلوط، نمدار، توس، یانگ، توت و غیره صد گونه هستند [ترجمه ترگمان]درختان صنوبر، بلوط، زیرفون، توت و غیره و صدها نوع درخت کاج هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Resting reason of silver linden seed.
[ترجمه گوگل]دلیل استراحت دانه نمدار نقره [ترجمه ترگمان]علت استراحت of نقره ای بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A sculpture bisides a museum at Unter den Linden.
[ترجمه گوگل]مجسمه ای در موزه ای در Unter den Linden قرار دارد [ترجمه ترگمان]مجسمه یک موزه را در den Unter Linden قرار می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Linden tree where Korean pine humus layer and soil surface in a number of diversity index showed the greatest advantage.
[ترجمه گوگل]درخت لیندن که در آن لایه هوموس کاج کره ای و سطح خاک در تعدادی از شاخص های تنوع بیشترین مزیت را نشان داد [ترجمه ترگمان]درخت Linden که لایه humus pine کره ای و سطح خاک در تعدادی از شاخص تنوع بیش ترین مزیت را نشان دادند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I love your house on Linden Street.
[ترجمه گوگل]من عاشق خانه شما در خیابان لیندن هستم [ترجمه ترگمان] من خونه تو رو در خیابان Linden دوست دارم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Sumac trees have economic, birch, linden trees, such as Eva Parker.
[ترجمه گوگل]درختان سماق دارای درختان اقتصادی، توس، نمدار مانند اوا پارکر هستند [ترجمه ترگمان]درختان Sumac دارای درختان اقتصادی، غان و زیزفون هستند، از جمله اوا پارکر [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
زیرفون (اسم)
linden
نمدار (صفت)
humid, moist, linden
انگلیسی به انگلیسی
• ornamental tree which has fragrant yellowish flowers and heart-shaped leaves
پیشنهاد کاربران
نمور
لیندن گیاه بومی اروپا شهد گلهای معطر این گیاه خاصیت دارویی دارد