limpness


معنی: سستی
معانی دیگر: نرمی، انحنا پذیری

جمله های نمونه

1. The product is a three-layer limpness composite material(DMD)made by bonding polyester non woven fabrics (D) on two sides of a layer of polyester thin (M).
[ترجمه گوگل]این محصول یک ماده کامپوزیت سه لایه لنگی (DMD) است که با چسباندن پارچه های نبافته پلی استر (D) در دو طرف یک لایه نازک پلی استر (M) ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]محصول یک ماده کامپوزیت three است که توسط پارچه های پلی استر bonding (D)در دو طرف یک لایه نازک پلی استر ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A female is a mixture of staunchness and limpness.
[ترجمه گوگل]ماده آمیزه ای از سرسختی و لنگی است
[ترجمه ترگمان]ماده ترکیبی از staunchness و limpness است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Yan Yuan's limpness and not self-reliance, is the traditional feminine disposition which we are accustomed to see.
[ترجمه گوگل]لنگی یان یوان و نه اتکا به خود، حالت سنتی زنانه است که ما به دیدن آن عادت کرده ایم
[ترجمه ترگمان]limpness یوآن یا عدم اعتماد به نفس، گرایش زنانه سنتی است که ما به آن عادت داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Finish with a cool-water rinse, which is not only stimulating but also helps tighten scalp pores, firm hair fibers, reduce hair limpness, and increase sheen and body.
[ترجمه گوگل]با آبکشی با آب خنک پایان دهید، که نه تنها محرک است، بلکه به سفت شدن منافذ پوست سر، سفت شدن فیبرهای مو، کاهش لنگی مو و افزایش درخشندگی و بدن کمک می کند
[ترجمه ترگمان]با آب سرد با آب سرد تمام کنید، که نه تنها محرک است بلکه به تنگ کردن منافذ پوست، الیاف مو محکم، کاهش limpness مو و افزایش درخشندگی و بدن کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. At ease to a certain extent, this has reflected his long- haired escapism and faced real limpness.
[ترجمه گوگل]تا حدودی آسوده است، این نشان دهنده گریز موی بلند او بوده و با لنگی واقعی مواجه شده است
[ترجمه ترگمان]در کم تر از حد معین، این بازتاب موی بلند موی بلند و صورت واقعی او را منعکس می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Lao Tzu looks for actuality from nonentity, looks for movement from stillness, looks for mightiness from limpness. They are the authenticity content of life.
[ترجمه گوگل]لائوتسه به دنبال فعلیت از نیستی است، به دنبال حرکت از سکون، به دنبال قدرت از لنگی آنها محتوای اصالت زندگی هستند
[ترجمه ترگمان]تائو تائو با ظاهر شدن از nonentity، به دنبال حرکت از سکوت است، به دنبال mightiness از limpness آن ها اصالت و اصالت زندگی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سستی (اسم)
abulia, weakness, laxity, indolence, frailty, asthenia, acedia, lassitude, laxation, relaxation, debility, impuissance, atony, inactivity, droop, feeble-mindedness, flaccidity, phlegm, sloth, limpness, slothfulness

انگلیسی به انگلیسی

• droopiness, lack of stiffness; lack of energy; frailness, weakness

پیشنهاد کاربران

بپرس