limner


معنی: طراح
معانی دیگر: پیکر نگار

جمله های نمونه

1. The artist limned a good likeness of his wife.
[ترجمه گوگل]این هنرمند شباهت خوبی به همسرش داشت
[ترجمه ترگمان]هنرمند در مقابل همسرش نقش خوبی به بازی گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The report minutely limned the trade situation.
[ترجمه گوگل]این گزارش به طور دقیق وضعیت تجارت را کاهش داد
[ترجمه ترگمان]این گزارش به خاطر موقعیت شغلی limned بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The report limned a desperate situation.
[ترجمه گوگل]این گزارش وضعیت ناامیدکننده ای را تضعیف کرد
[ترجمه ترگمان]گزارش در مقابل یک وضعیت بحرانی قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A high wind frayed the sails of clouds until a crescent moon limned each shred with white gold.
[ترجمه گوگل]باد شدید بادبان های ابرها را می سایید تا اینکه هلال ماه هر تکه را با طلای سفید آغشته کرد
[ترجمه ترگمان]بادی بلند، بادبان ها را پوشانده بود، تا هلال ماه بر روی هر قطعه طلای سفید سایه انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Tuttle had not offered lodging, but the limner willingly slept in the stable with his mare for company, and ate in the kitchen.
[ترجمه گوگل]تاتل پیشنهاد اقامت نداده بود، اما لایمنر با کمال میل در اصطبل با مادیان خود برای همراهی می‌خوابید و در آشپزخانه غذا می‌خورد
[ترجمه ترگمان]Tuttle منزل نکرده بود، اما the با کمال میل در اصطبل نشسته بود و با مادیانش در اصطبل می خوابید و در آشپزخانه غذا می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طراح (اسم)
architect, designer, modeler, draftsman, sketcher, modeller, schemer, limner

انگلیسی به انگلیسی

• one who describes; one who portrays (by painting, drawing, etc.)

پیشنهاد کاربران

بپرس