اسم ( noun )
• (1) تعریف: that which confines or restricts.
• مترادف: bound, check, confine, curb, limit, restriction
• مشابه: boundary, frame, line, perimeter, qualification, restraint
• مترادف: bound, check, confine, curb, limit, restriction
• مشابه: boundary, frame, line, perimeter, qualification, restraint
- The prisoners play outdoor games within the limitations of the prison grounds.
[ترجمه گوگل] زندانیان در فضای باز در محدوده محوطه زندان بازی می کنند
[ترجمه ترگمان] این زندانیان در حال بازی در فضای باز در محدوده محدوده زندان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این زندانیان در حال بازی در فضای باز در محدوده محدوده زندان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- A sack race imposes a limitation to movement.
[ترجمه گوگل] مسابقه گونی محدودیتی برای حرکت ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان] یک نوع تبعید، محدودیت حرکت را تحمیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] یک نوع تبعید، محدودیت حرکت را تحمیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a weakness or shortcoming that restricts one's abilities.
• مترادف: failing, handicap, shortcoming, weakness
• متضاد: strength
• مشابه: defect, drawback, fault, flaw, frailty, incapacity
• مترادف: failing, handicap, shortcoming, weakness
• متضاد: strength
• مشابه: defect, drawback, fault, flaw, frailty, incapacity
- Despite the limitation caused by his recent injuries, he managed to win the race.
[ترجمه گوگل] با وجود محدودیت های ناشی از مصدومیت های اخیر، او موفق شد در این مسابقه پیروز شود
[ترجمه ترگمان] با وجود محدودیت ناشی از جراحت های اخیر، او موفق به برنده شدن مسابقه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] با وجود محدودیت ناشی از جراحت های اخیر، او موفق به برنده شدن مسابقه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: the setting of limits or the state of being limited.
• مترادف: confinement, restriction
• مشابه: constraint, control, modification, qualification
• مترادف: confinement, restriction
• مشابه: constraint, control, modification, qualification
- The government is imposing new limitations on imports.
[ترجمه گوگل] دولت محدودیت های جدیدی برای واردات اعمال می کند
[ترجمه ترگمان] دولت محدودیت های جدیدی را بر واردات تحمیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دولت محدودیت های جدیدی را بر واردات تحمیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید