1. The oldest, the limbic system, directs our deep automatic responses.
[ترجمه گوگل]قدیمی ترین، سیستم لیمبیک، پاسخ های خودکار عمیق ما را هدایت می کند
[ترجمه ترگمان]قدیمی ترین، دستگاه لیمبیک، واکنش های خودکار عمیق ما را هدایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قدیمی ترین، دستگاه لیمبیک، واکنش های خودکار عمیق ما را هدایت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Limbic system disease, which causes both epilepsy and psychiatric symptoms.
[ترجمه گوگل]بیماری سیستم لیمبیک که هم باعث صرع و هم علائم روانپزشکی می شود
[ترجمه ترگمان]بیماری limbic بیماری، که هم دچار صرع و هم اختلالات روانی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بیماری limbic بیماری، که هم دچار صرع و هم اختلالات روانی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. These emotions - along with the limbic system - are shared by all mammals.
[ترجمه گوگل]این احساسات - همراه با سیستم لیمبیک - بین همه پستانداران مشترک است
[ترجمه ترگمان]این احساسات - همراه با دستگاه لیمبیک - توسط تمامی پستانداران به اشتراک گذاشته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این احساسات - همراه با دستگاه لیمبیک - توسط تمامی پستانداران به اشتراک گذاشته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. These cells release serotonin into the limbic system in response to sensory - nerve stimulation.
[ترجمه گوگل]این سلول ها در پاسخ به تحریک حسی - عصبی، سروتونین را به سیستم لیمبیک آزاد می کنند
[ترجمه ترگمان]این سلول ها سروتونین را در دستگاه لیمبیک در واکنش به تحریک حسی عصبی آزاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این سلول ها سروتونین را در دستگاه لیمبیک در واکنش به تحریک حسی عصبی آزاد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Even in his haste he noted subtle distinctions of taste between cerebellum and cortex, between frontal lobes and limbic system.
[ترجمه گوگل]او حتی در عجله خود به تمایزهای ظریف ذائقه بین مخچه و قشر، بین لوب های فرونتال و سیستم لیمبیک اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]وی حتی در شتابی که داشت، به تمایز ظریف سلیقه بین مخچه و کورتکس، میان نرمه های پیشانی و دستگاه لیمبیک اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وی حتی در شتابی که داشت، به تمایز ظریف سلیقه بین مخچه و کورتکس، میان نرمه های پیشانی و دستگاه لیمبیک اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Medical theorists suggest that these experiences are actually hallucinations caused by the brain's mood-controlling limbic system being starved of oxygen.
[ترجمه گوگل]نظریه پردازان پزشکی پیشنهاد می کنند که این تجربیات در واقع توهمات ناشی از کمبود اکسیژن در سیستم لیمبیک کنترل کننده خلق و خوی مغز است
[ترجمه ترگمان]نظریه پردازان پزشکی بیان می کنند که این تجربیات در واقع دچار توهم مغز هستند - که دستگاه لیمبیک دچار کمبود اکسیژن شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نظریه پردازان پزشکی بیان می کنند که این تجربیات در واقع دچار توهم مغز هستند - که دستگاه لیمبیک دچار کمبود اکسیژن شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The signals from these nerves travel directly to the limbic system in the brain.
[ترجمه گوگل]سیگنال های این اعصاب مستقیماً به سیستم لیمبیک در مغز می رسد
[ترجمه ترگمان]علایم این اعصاب مستقیما به دستگاه لیمبیک در مغز منتقل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]علایم این اعصاب مستقیما به دستگاه لیمبیک در مغز منتقل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Methods:35 cases of intractability psychosis were treated by CT or MRI image fusion and guided with stereotactic radio-frequency ablation multi-target in limbic system.
[ترجمه گوگل]روشها: 35 مورد روانپریشی صعبالعلاج با استفاده از فیوژن تصویر CT یا MRI تحت درمان قرار گرفتند و با استریوتاکتیک ابلیشن فرکانس رادیویی چند هدف در سیستم لیمبیک هدایت شدند
[ترجمه ترگمان]روش ها: ۳۵ مورد جنون گاوی از ترکیب تصویر CT یا MRI قرار گرفته و با فرکانس رادیویی stereotactic فرکانس رادیویی multi در دستگاه لیمبیک مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]روش ها: ۳۵ مورد جنون گاوی از ترکیب تصویر CT یا MRI قرار گرفته و با فرکانس رادیویی stereotactic فرکانس رادیویی multi در دستگاه لیمبیک مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. This case supports the theory that TS is related to the left frontal lobe, limbic system, and basal ganglia, but contradicts the hypothesis that the tics are ictal events.
[ترجمه گوگل]این مورد از این نظریه حمایت میکند که TS مربوط به لوب فرونتال چپ، سیستم لیمبیک و عقدههای قاعدهای است، اما با این فرضیه که تیکها رویدادهای ایکتال هستند، تناقض دارد
[ترجمه ترگمان]این مورد از این نظریه پشتیبانی می کند که TS مرتبط با لوب قدامی چپ، دستگاه لیمبیک، و غدد عصبی است، اما با این فرضیه متناقض است که the رویداده ای ictal هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این مورد از این نظریه پشتیبانی می کند که TS مرتبط با لوب قدامی چپ، دستگاه لیمبیک، و غدد عصبی است، اما با این فرضیه متناقض است که the رویداده ای ictal هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Basic emotions, such as fear, are regulated in part of the brain called the limbic system.
[ترجمه گوگل]احساسات اساسی مانند ترس در بخشی از مغز به نام سیستم لیمبیک تنظیم می شود
[ترجمه ترگمان]احساسات اولیه، مانند ترس، در قسمتی از مغز که دستگاه لیمبیک نام دارد تنظیم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]احساسات اولیه، مانند ترس، در قسمتی از مغز که دستگاه لیمبیک نام دارد تنظیم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Smell registers in the primal brain, known as the limbic system.
[ترجمه گوگل]بو در مغز اولیه ثبت می شود که به سیستم لیمبیک معروف است
[ترجمه ترگمان]گیرنده های بویایی در مغز اولیه، به عنوان دستگاه لیمبیک (لیمبیک)شناخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گیرنده های بویایی در مغز اولیه، به عنوان دستگاه لیمبیک (لیمبیک)شناخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. To understand the relationship of neurotransmitter between the striatum and limbic system such as amygdaloid nucleus and bed nucleus of the stria terminalis. 30 male Sprague Dawley rats were used.
[ترجمه گوگل]برای درک رابطه انتقال دهنده عصبی بین جسم مخطط و سیستم لیمبیک مانند هسته آمیگدالوئید و هسته بستر استریا ترمینالیس از 30 موش صحرایی نر نژاد Sprague Dawley استفاده شد
[ترجمه ترگمان]برای درک رابطه انتقال دهنده عصبی بین دستگاه لیمبیک و لیمبیک مانند هسته amygdaloid و هسته bed of terminalis ۳۰ مرد Sprague Dawley از موش های صحرایی به کار گرفته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای درک رابطه انتقال دهنده عصبی بین دستگاه لیمبیک و لیمبیک مانند هسته amygdaloid و هسته bed of terminalis ۳۰ مرد Sprague Dawley از موش های صحرایی به کار گرفته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. To understand the relationship of neurotransmitter between the striatum and limbic system such as amygdaloid nucleus and bed nucleus of the stria terminalis.
[ترجمه گوگل]برای درک رابطه انتقال دهنده عصبی بین جسم مخطط و سیستم لیمبیک مانند هسته آمیگدالوئید و هسته بستر استریا ترمینالیس
[ترجمه ترگمان]برای درک رابطه انتقال دهنده عصبی بین دستگاه لیمبیک و لیمبیک مانند هسته amygdaloid و هسته bed of terminalis
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای درک رابطه انتقال دهنده عصبی بین دستگاه لیمبیک و لیمبیک مانند هسته amygdaloid و هسته bed of terminalis
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It is suggested that the nerve fibres of the limbic system projecting to the mediodcrsal thalamic nucleus is important in regulating actions of thc viscera.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد میشود که رشتههای عصبی سیستم لیمبیک که به هسته تالاموس مدیودکرسالی پیش میروند، در تنظیم اعمال احشاء THC مهم هستند
[ترجمه ترگمان]نشان داده می شود که رشته های عصبی سیستم لیمبیک (لیمبیک)که به هسته mediodcrsal mediodcrsal نشان داده می شود در تنظیم رفتار اندام های درونی مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نشان داده می شود که رشته های عصبی سیستم لیمبیک (لیمبیک)که به هسته mediodcrsal mediodcrsal نشان داده می شود در تنظیم رفتار اندام های درونی مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Nucleus habenula is the axis of the descending pathway from limbic system to the brain stem.
[ترجمه گوگل]Nucleus habenula محور مسیر نزولی از سیستم لیمبیک به ساقه مغز است
[ترجمه ترگمان]Nucleus habenula محور مسیر نزولی از دستگاه لیمبیک تا ساقه مغز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Nucleus habenula محور مسیر نزولی از دستگاه لیمبیک تا ساقه مغز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید