اسم ( noun )
• (1) تعریف: the condition or quality of resembling, representing, or being similar; similarity.
• مترادف: resemblance, similarity, similitude
• متضاد: dissimilarity, unlikeness
• مترادف: resemblance, similarity, similitude
• متضاد: dissimilarity, unlikeness
- There is an obvious likeness between her first two novels.
[ترجمه گوگل] شباهت آشکاری بین دو رمان اول او وجود دارد
[ترجمه ترگمان] شباهت آشکاری بین دو رمان اول وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] شباهت آشکاری بین دو رمان اول وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- That portrait is amazing in its likeness of you.
[ترجمه گوگل] آن پرتره در شباهت شما شگفت انگیز است
[ترجمه ترگمان] این تصویر در شباهت شما فوق العاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] این تصویر در شباهت شما فوق العاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a picture, portrait, or other representation.
• مترادف: icon, image, portrait, simulacrum
• مشابه: bust, caricature, drawing, effigy, picture, portrayal, representation, statue
• مترادف: icon, image, portrait, simulacrum
• مشابه: bust, caricature, drawing, effigy, picture, portrayal, representation, statue
- A likeness of the colonel hung on the wall in the dining room.
[ترجمه گوگل] شباهتی از سرهنگ به دیوار اتاق غذاخوری آویزان بود
[ترجمه ترگمان] تصویر سرهنگ روی دیوار اتاق ناهار خوری آویزان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] تصویر سرهنگ روی دیوار اتاق ناهار خوری آویزان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He offered to paint her likeness.
[ترجمه گوگل] او پیشنهاد داد که شبیه او را نقاشی کند
[ترجمه ترگمان] پیشنهاد کرد که likeness را نقاشی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] پیشنهاد کرد که likeness را نقاشی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: the semblance of something; exact appearance.
• مترادف: double, duplicate, image, look-alike, match, ringer, spitting image, twin
• مشابه: clone, facsimile, replica, reproduction
• مترادف: double, duplicate, image, look-alike, match, ringer, spitting image, twin
• مشابه: clone, facsimile, replica, reproduction
- The goddess took on the likeness of a human.
[ترجمه گوگل] الهه شبیه انسان شد
[ترجمه ترگمان] ربه النوع شباهت یک انسان را به خود گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ربه النوع شباهت یک انسان را به خود گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید