like a ton of bricks

جمله های نمونه

1. He came down on me like a ton of bricks.
[ترجمه گوگل]او مثل یک تن آجر روی من فرود آمد
[ترجمه ترگمان]او مثل یک تن آجر روی من آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They came down on him like a ton of bricks .
[ترجمه گوگل]مثل یک تن آجر بر او فرود آمدند
[ترجمه ترگمان]مانند یک تن آجر روی او فرود آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Disappointment hit her like a ton of bricks.
[ترجمه الهام] ناامیدی روی سرش آوار شد.
|
[ترجمه گوگل]ناامیدی مثل یک تن آجر به او برخورد کرد
[ترجمه ترگمان]Disappointment مثل یک تن آجر به او برخورد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He came down on me like a ton of bricks when I arrived late.
[ترجمه گوگل]وقتی دیر رسیدم مثل یک تُن آجر روی من فرود آمد
[ترجمه ترگمان]وقتی دیر رسیدم، او مثل یک تن آجر روی من ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Then it drops back on top of him like a ton of bricks.
[ترجمه گوگل]سپس مانند یک تُن آجر روی او می‌افتد
[ترجمه ترگمان]بعد مثل یک تن آجر روی او می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The news of her accident hit me like a ton of bricks.
[ترجمه گوگل]خبر تصادف او مثل یک تُن آجر به من خورد
[ترجمه ترگمان]خبر تصادف او مانند یک تن آجر به من برخورد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She felt like crying as dejection hit her like a ton of bricks.
[ترجمه گوگل]وقتی دلتنگی مثل یک تُن آجر به او برخورد کرد، احساس گریه کرد
[ترجمه ترگمان]احساس می کرد که مثل یک تن آجر به او ضربه می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Miracle recovery, hit me like a ton of bricks and then it was over in nothing flat, blah blah blah.
[ترجمه گوگل]ریکاوری معجزه آسا، مثل یک تُن آجر به من زد و بعد همه چیز تمام شد، بلا بله بلا
[ترجمه ترگمان]درمان معجزه مانند یک تن آجر به من ضربه زد و بعد در هیچ یک آپارتمان و غیره تمام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Someone hit me from behind and I fell like a ton of bricks.
[ترجمه گوگل]یکی از پشت سرم زد و من مثل یک تُن آجر افتادم
[ترجمه ترگمان]یه نفر از پشت به من ضربه زد و من مثل یه تن آجر افتادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Mr. Wang's comments hit her like a ton of bricks.
[ترجمه گوگل]نظرات آقای وانگ مانند یک تُن آجر به او ضربه زد
[ترجمه ترگمان]نظرات آقای وانگ مثل یک تن آجر به او اصابت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The ceiling came down on me like a ton of bricks.
[ترجمه گوگل]سقف مثل یک تُن آجر روی من فرود آمد
[ترجمه ترگمان]سقف مانند یک تن آجر روی من ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They fell upon the enemy like a ton of bricks.
[ترجمه گوگل]مثل یک تُن آجر بر دشمن افتادند
[ترجمه ترگمان]مثل یک تن آجر روی دشمن افتادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I made the mistake of answering back, and she came down on me like a ton of bricks .
[ترجمه گوگل]من اشتباه کردم که جواب دادم و او مثل یک تُن آجر روی من فرود آمد
[ترجمه ترگمان]اشتباه کردم جواب را دادم و او مثل یک تن آجر روی من آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Do that once more and I'll come down on you like a ton of bricks!
[ترجمه گوگل]یک بار دیگر این کار را بکن تا من مثل یک تُن آجر بر تو فرود بیایم!
[ترجمه ترگمان]این کار را یک بار دیگر بکن و من مثل یک تن آجر روی تو فرود می آیم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. If you do something awful they all come down on you like a ton of bricks.
[ترجمه گوگل]اگر کار افتضاحی انجام دهید، همه آنها مانند یک تُن آجر بر سر شما فرود می آیند
[ترجمه ترگمان]اگر کار بدی بکنید، همه آن ها مثل یک تن آجر روی شما فرود می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• with all the force of-

پیشنهاد کاربران

مثل یه تن آجر - مثل آوار
معنی این اصطلاح در قالب مثال قابل فهم تره:
✅️ when he spotted my mistake he came down on me like a ton of bricks
✍️ وقتی که اشتباه من رو متوجه شد، مثل دیوار رو سرم خراب شد ( یعنی به شدت من رو انتقاد و سرزنش کرد )
به شدت، با قدرت
تأثیر قابل توجهی گذاشتن

بپرس