ligneous

/ˈlɪɡnɪəs//ˈlɪɡnɪəs/

چوبی، چوب سان، چوب دار

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or having the texture or appearance of wood; woody.

جمله های نمونه

1. Exterior cut and reach ligneous mark not greatly, can make local polish with glazing candle directly.
[ترجمه گوگل]برش بیرونی و رسیدن به علامت زغال سنگ تا حد زیادی نمی تواند پولیش محلی را با شمع لعاب به طور مستقیم ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]با میان بر زدن خارجی و رسیدن به علامت ligneous تا حد زیادی، می تواند به طور مستقیم جلای محلی را با شمع لعاب دار درست کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Endemism in the ligneous flora of eastern Asia.
[ترجمه گوگل]اندمیسم در فلور آذرین آسیای شرقی
[ترجمه ترگمان]در the ligneous در شرق آسیا زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A lot of ligneous door, bookcase in my home, ambry is to have breath, have life.
[ترجمه گوگل]بسیاری از درب سنگی، قفسه کتاب در خانه ام، آمبری است که نفس داشته باشم، زندگی داشته باشم
[ترجمه ترگمان]در خانه من، یک قفسه کتاب، قفسه کتاب در خانه من است، زندگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. All these ligneous plants are imported from Russia.
[ترجمه گوگل]تمامی این گیاهان آذرین از روسیه وارد می شود
[ترجمه ترگمان]همه این گیاهان ligneous از روسیه وارد می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Fibreboard of wood or other ligneous materials, whether or not bonded with resins or other organic substances.
[ترجمه گوگل]تخته فیبر از چوب یا سایر مواد آذرین، اعم از اینکه با رزین یا سایر مواد آلی پیوند خورده باشد یا نباشد
[ترجمه ترگمان]استفاده از چوب و یا مواد ligneous دیگر، چه با رزین resins و یا مواد آلی دیگر اتصال نیافته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The rice husk is a ligneous hard layer of the cereal with high silicate content.
[ترجمه گوگل]پوسته برنج لایه سختی از غلات است که محتوای سیلیکات بالایی دارد
[ترجمه ترگمان]پوسته برنج لایه بسیار سختی از غلات با محتوای سیلیکات بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Description: Evergreen, ligneous, large lianas; stems twisted.
[ترجمه گوگل]توضیحات: لیاناهای همیشه سبز، چغندر، بزرگ؛ ساقه ها پیچ خورده
[ترجمه ترگمان]شرح: همیشه سبز، ligneous، lianas بزرگ؛ ساقه ها به هم پیچیده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mobile, folding, of glass, ligneous, held to the principle of contemporary vogue, pull move the door, new residence metope as before flawless.
[ترجمه گوگل]متحرک، تاشو، شیشه ای، سنگ آهنی، به اصل مد معاصر برگزار می شود، درب را بکشید، متوپه محل اقامت جدید مانند قبل بی عیب و نقص
[ترجمه ترگمان]موبایل، تاشو، شیشه ای، ligneous، که به اصل متداول دوران معاصر چسبیده، در را به حرکت درمی آورد، محل اقامت جدید را، مانند قبل از نقص، به حرکت درمی آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Reductive treatments were effective against ligneous chromophores, but this was often not so for chemical dyestuffs.
[ترجمه گوگل]تیمارهای تقلیل دهنده در برابر کروموفورهای سنگی موثر بودند، اما این اغلب برای مواد رنگزای شیمیایی صادق نبود
[ترجمه ترگمان]درمان های Reductive در برابر ligneous chromophores موثر بودند، اما این کار اغلب برای dyestuffs شیمیایی مناسب نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Swing swing circle there still is ligneous swing in childhood dream courtyard, go in the atmosphere that can make a person complete blend in nature.
[ترجمه گوگل]دایره تاب چرخان هنوز هم در حیاط رویای کودکی تاب تابشی وجود دارد، در فضایی بروید که می تواند انسان را با طبیعت ترکیب کند
[ترجمه ترگمان]حلقه نوسان Swing در آنجا هنوز نوسان ligneous در حیاط خواب دوران کودکی وجود دارد که در فضایی که می تواند فرد را به طور کامل با طبیعت ترکیب کند، وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The content of phenolic compound, polysaccharides and other secondary metabolites is high in ligneous plant, which influences frequently the yield and quality of genome DNA when being extracted.
[ترجمه گوگل]محتوای ترکیب فنلی، پلی ساکاریدها و سایر متابولیت‌های ثانویه در گیاهان زغال‌سنگ زیاد است، که اغلب بر عملکرد و کیفیت DNA ژنوم هنگام استخراج تأثیر می‌گذارد
[ترجمه ترگمان]ترکیبات یک ترکیب فنولی، پلی polysaccharides و دیگر متابولیت های ثانویه در نیروگاه ligneous قرار دارند که اغلب بازده و کیفیت DNA ژنوم را هنگام استخراج تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Small spadger of crow of big mouth of marine world, color, dot what be a problem with the animal is such colour profusion, ligneous lavatory board, do you like?
[ترجمه گوگل]کلاغ کوچک از دهان بزرگ دنیای دریایی، رنگ، نقطه چه مشکلی با حیوان این گونه پررنگی رنگ، تخته توالت زغال سنگ، دوست دارید؟
[ترجمه ترگمان]spadger کوچک از کلاغ سیاه دنیای دریایی، رنگ، نقطه ای که با حیوان مشکل داشته باشد، مانند تخته lavatory است، آیا شما دوست دارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Traditional lie in bed is commonly board board rectangular double bed, formally also nothing more than it is ligneous, iron makes bedstead match with spring-mattress.
[ترجمه گوگل]دراز کشیدن سنتی روی تخت معمولاً تخت دو نفره مستطیلی تخته‌ای است، به طور رسمی نیز چیزی بیش از سنگی بودن آن نیست، آهن تختخواب را با تشک فنری مطابقت می‌دهد
[ترجمه ترگمان]دروغ سنتی در تخت خواب معمولا یک تخت دو نفره مستطیلی است، که به طور رسمی چیزی بیش از ligneous، آهن و bedstead را با تشک فنری شکل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sofa can be cloth art, cany, bamboo is ligneous, should sit comfortably only good - looking.
[ترجمه گوگل]مبل می تواند پارچه هنر، آب نبات، بامبو زغال سنگ، باید به راحتی نشستن تنها خوب - به دنبال
[ترجمه ترگمان]مبل می تواند یک هنر پارچه ای باشد، cany، بامبو، ligneous است و تنها باید به راحتی بنشیند و نگاه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Dinner is prepared in such kitchen, eyeful is natural feeling, still can smell it seems that nature ligneous faint scent, a kind of pastoral feeling arises spontaneously.
[ترجمه گوگل]شام در چنین آشپزخانه ای آماده می شود، احساس چشمی طبیعی است، هنوز هم می توان بوی آن را حس کرد که به نظر می رسد رایحه خفیف ذات الریه طبیعت، نوعی احساس شبانی خود به خود ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]شام در این آشپزخانه مهیا است، eyeful یک احساس طبیعی است، و هنوز هم می تواند آن را استشمام کند، به نظر می رسد که طبیعت عطر ضعیفی دارد، نوعی احساس چوپانی به طور خودبخود ایجاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] چوبی، دارای بافت چوبی

انگلیسی به انگلیسی

• resembling wood; woody, made of wood

پیشنهاد کاربران

بپرس