lightweight

/ˈlaɪˈtweɪt//ˈlaɪtweɪt/

معنی: کم وزن، خفیف، خروس وزن، سبک وزن
معانی دیگر: کمتر از وزن معمول، (مشت زنی و غیره) سبک وزن (بیشینه ی وزن: 61/24 کیلو)، (عامیانه) آدم بی عرضه، کم جربزه، کم نفوذ، درمسابقات ورزشی ومشت زنی خروس وزن

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: weighing little, or less than an otherwise similar object.
مشابه: light

- a lightweight coat
[ترجمه گوگل] یک کت سبک وزن
[ترجمه ترگمان] یک کت سبک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: of little importance or impact.
متضاد: heavy
مشابه: light

- a lightweight book
[ترجمه گوگل] یک کتاب سبک وزن
[ترجمه ترگمان] یک کتاب سبک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a lightweight politician
[ترجمه مرضیه خدامی] سیاستمدار سبک مغز، دارای اندیشه و علم پایین
|
[ترجمه گوگل] یک سیاستمدار سبک وزن
[ترجمه ترگمان] یک سیاست مدار سبک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: of or pertaining to a boxer weighing between 126 and 135 pounds.
اسم ( noun )
(1) تعریف: someone who weighs less than the average.

(2) تعریف: a person of very limited abilities or importance.

(3) تعریف: a boxer weighing between 126 and 135 pounds.

جمله های نمونه

1. These garden shears are lightweight and easy to use.
[ترجمه گوگل]این قیچی باغی سبک وزن و استفاده آسان است
[ترجمه ترگمان]استفاده از این قیچی باغبانی سبک و آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I need a lightweight jacket for the summer evenings.
[ترجمه گوگل]برای عصرهای تابستان به یک ژاکت سبک نیاز دارم
[ترجمه ترگمان]برای عصرهای تابستان به یک ژاکت کم احتیاج دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The equipment is lightweight, portable and easy to store.
[ترجمه گوگل]تجهیزات سبک وزن، قابل حمل و نگهداری آسان است
[ترجمه ترگمان]این تجهیزات سبک وزن، قابل حمل و آسان برای نگهداری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Oxford eight is using a new lightweight boat.
[ترجمه گوگل]آکسفورد هشت از یک قایق سبک وزن جدید استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]این هشت نفر در آکسفورد از یک قایق سبک جدید استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The car's lightweight chassis is made from aluminium sheets.
[ترجمه گوگل]شاسی سبک وزن این خودرو از ورقه های آلومینیومی ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]شاسی سبک خودرو از ورقه های آلومینیومی ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was considered too lightweight for the job.
[ترجمه گوگل]او برای این کار بسیار سبک وزن در نظر گرفته می شد
[ترجمه ترگمان]او بیش از حد سبک برای این کار در نظر گرفته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. For staying dry you'll want nice lightweight waterproofs to wear over your leathers.
[ترجمه گوگل]برای اینکه خشک بمانید، می خواهید ضد آب های سبک وزن خوبی روی چرم هایتان بپوشید
[ترجمه ترگمان]تا وقتی خشک و خشک بمونی، لباس های چرمی قشنگی برای پوشیدن لباس های چرمی ات می خوای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The bridge is of lightweight construction.
[ترجمه گوگل]ساخت پل سبک وزن است
[ترجمه ترگمان]پل یک ساخت سبک وزن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She's the author of some fairly lightweight historical novels.
[ترجمه گوگل]او نویسنده چند رمان تاریخی نسبتا سبک است
[ترجمه ترگمان]او نویسنده رمان های تاریخی نسبتا سبک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Some of the discussion in the book is lightweight and unconvincing.
[ترجمه گوگل]برخی از بحث های کتاب سبک وزن و غیرقابل قبول است
[ترجمه ترگمان]برخی از بحث ها در این کتاب سبک و غیرقابل قبول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But engineers think that the kind of lightweight rolling stock increasingly used on the network will remain vulnerable to autumn leaves.
[ترجمه گوگل]اما مهندسان فکر می کنند که نوعی از وسایل نورد سبک وزن که به طور فزاینده ای در شبکه استفاده می شود، در برابر برگ های پاییزی آسیب پذیر خواهد بود
[ترجمه ترگمان]اما مهندسین فکر می کنند که نوع سهامی که به طور فزاینده ای در این شبکه مورد استفاده قرار می گیرد در برابر برگ های پاییزی آسیب پذیر باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Lightweight bullocks under 400k sold to £592 and £17 72 per 100k for a 290k Simmental selling at £49
[ترجمه گوگل]گاوهای سبک وزن زیر 400 هزار پوند به 592 پوند و 72 پوند به ازای هر 100 هزار پوند برای یک سیمنتال 290 هزار تومانی به قیمت 49 پوند فروخته شد
[ترجمه ترگمان]bullocks سبک با قیمت ۴۰۰ k به ۵۹۲ پوند و ۱۷ پوند در هر ۱۰۰ k به قیمت ۲۹۰ پوند فروخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He wore a mottled camouflage jacket and a lightweight stetson and carried an automatic rifle.
[ترجمه گوگل]او یک ژاکت استتار خالدار و یک استتسون سبک وزن به تن داشت و یک تفنگ خودکار به همراه داشت
[ترجمه ترگمان]او یک جلیقه استتار خالدار و یک قبضه سلاح سبک دار پوشیده بود و یک تفنگ اتوماتیک حمل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کم وزن (اسم)
lightweight

خفیف (صفت)
abject, slight, light, small, lightweight

خروس وزن (صفت)
lightweight, bantamweight

سبک وزن (صفت)
light, lightweight, weightless

تخصصی

[عمران و معماری] سبک
[سینما] سبک وزن

انگلیسی به انگلیسی

• person who weighs less than average, person who is not very heavy; boxer or wrestler who weighs less than a certain amount; insignificant person, nobody, weakling
light in weight, not very heavy; in the low weight category (boxing, wrestling); trivial, not serious
something that is lightweight weighs less than most other things of the same type.
a lightweight boxer weighs between 130 and 135 pounds.
you also describe someone as a lightweight when you think that they are not very important in a particular area of activity, or that they are not very good at it.
weight category of a boxer or wrestler (weighing 127 to 135 pounds)

پیشنهاد کاربران

💢 دوستان کلمات زیر همگی مترادف هم هستند:
🔘 Inconsequential
🔘 Unimportant
🔘 Insignificant
🔘 Trivial
🔘 Trifling
🔘 Nugatory
🔘 Inconsiderable
🔘 Inappreciable
🔘 Negligible
...
[مشاهده متن کامل]

🔘 Minor
🔘 Paltry
🔘 Petty
🔘 Immaterial
🔘 Slight
🔘 Lightweight
🔘 Worthless
✅ Definition:
👉 Describing something that is of little or no importance or value.

1. بوکسور سبک وزن 2. ادم بی اهمیت. آدم بی عرضه 3. ( بوکسور ) سبک وزن 4. سبک. کم وزن 5. غیر جدی. بی اهمیت
مثال:
New، lightweight coins will be minted containing less nickel and copper.
سکه های جدیدِ سبک که ضرب خواهند شد نیکل و مس کمتری را در خود خواهند داشت.
...
[مشاهده متن کامل]

سکه های جدیدِ سبک که ضرب خواهند شد شامل نیکل و مس کمتری خواهند بود.

در سازمان UFC ( 155 پوند ) یا ( ۷۰/۳۰۸ کیلوگرم )
سطحی
Lightweight friendships
دوستیهای سطحی
1 -
adjective ( WITH LESS WEIGHT )
( esp. of clothes ) weighing little and therefore not warm
صفت
( بویژه در مورد لباس ) چیزی که نه خیلی سنگین یا سبک باشد و گرم هم نباشد، معمولی ( نه نازک و نه کُلفت )
...
[مشاهده متن کامل]

I need a lightweight jacket for the summer evenings
These pants are made from a lightweight denim that is less stiff
2 -
informal
someone who is unable to drink much alcohol without being affected by it or made ill
غیر رسمی
آدم کم ظرفیت در نوشیدن مشروبات الکلی
He's such a lightweight - two drinks and he's completely gone
I just had a couple of drinks, nothing too mad. I'm a bit of a lightweight
3 -
adjective ( NOT SERIOUS ) / disapproving
not showing deep understanding or knowledge of any subject
صفت، ناخوشایند و نامناسب / یک چیز یا موضوع معمولی، نه خیلی جدی، پیش پاافتاده
She's the author of some fairly lightweight historical novels

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/lightweight
وزن کشتی بدون بار
Lightweight clothing : پارچه و لباس نازک ( مناسب برای پوشیدن در فصل گرما )
بی ارزش و کم اهمیت
کم ظرفیت ( درمورد نوشیدن مشروبات الکلی )
سبک وزن ( در حوزه ورزشی )
میتونه برای کسی که ظرفیت پایینی توی نوشیدن مشروب داره هم استفاده بشه.
در مورد انسان اگه به کار بره میتونه به معنی آدم با علم، اندیشه و درک ناچیز باشه
اگه در مورد کتاب، برنامه های تلوزیونی، فیلم و غیره باشه میتونه به معنی آبکی و بی محتوا باشه_متضادش هم heavyweight هست
سبک وزن
( در حوزه شبکه و کامپیوتر ) کم حجم
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس