lightsome

/ˈlaɪtsəm//ˈlaɪtsəm/

معنی: درخشان، چابک، روشن، خوشدل، شوخ، سبک، برنگ روشن
معانی دیگر: چست و چالاک، تیز پای، سرزنده و خوش ادا، شاد، سرخوش، دل شاد، نور افشان، نورانی، نوربخش، فروزان، شید بخش

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: lightsomely (adv.), lightsomeness (n.)
(1) تعریف: nimble; lively; agile.

(2) تعریف: cheerful; lighthearted.
مشابه: lighthearted

(3) تعریف: not serious; frivolous; silly.
صفت ( adjective )
(1) تعریف: giving light; luminous.

(2) تعریف: well-lighted; brightly lit; illuminated.

جمله های نمونه

1. Lightsome show film of translucent lacteal eye, need not be cleaned or rip off, can sleep after direct daub.
[ترجمه گوگل]فیلم نمایشی سبک از چشم لاکتال شفاف، نیازی به تمیز کردن یا پاره شدن ندارد، می‌تواند بعد از ضایعات مستقیم بخوابد
[ترجمه ترگمان]lightsome یک فیلم از چشم lacteal شفاف را نشان می دهند، که نیاز نیست تمیز شوند و یا از جا کنده شوند، و بعد از یک رنگ آمیزی مستقیم، ممکن است بخوابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Lightsome pace urge me to run.
[ترجمه گوگل]سرعت خفیف مرا ترغیب به دویدن می کند
[ترجمه ترگمان] قدم زدن باعث میشه که فرار کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Lightsome sway, or apeak drag ground moving finery, is every woman heart of dreams, fantastical wear black dress, the princess is high growth for beautiful queen.
[ترجمه گوگل]نوسان سبک، یا اوج کشیدن زمین در حال حرکت ظرافت، قلب هر زن از رویاها، فوق العاده لباس سیاه و سفید، شاهزاده خانم رشد بالا برای ملکه زیبا است
[ترجمه ترگمان]این شاهزاده خانم، که جامه زرق و برق به تن می کند، و یا لباس زرق و برقی به خود می گیرد، همه زنان رویاها، جامه خارق العاده، جامه سیاه می پوشند، شاهزاده خانم برای ملکه زیبایی رشد زیادی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The mind can be lightsome rise, forget!
[ترجمه گوگل]ذهن می تواند سبک باشد، فراموش کن!
[ترجمه ترگمان]ذهن می تواند ترقی کند، فراموش کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The girl is lightsome ground came and took away a little dandelions.
[ترجمه گوگل]دختر زمین سبک آمد و در زمان دور کمی قاصدک
[ترجمه ترگمان]دختر جوان از راه رسید و یک جا به طرف آن راه به راه افتاد و از آن طرف راه را به طرف او دراز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Silk by lightsome, fleeciness, softness, cake of not easy knot, do not send frowsty, still very heat preservation, suit this most ignore cold the season that heats up suddenly.
[ترجمه گوگل]ابریشم با سبک، لطافت، نرمی، کیک گره آسان نیست، ارسال یخ زده، هنوز هم بسیار حفظ گرما، مناسب این فصل سرد که به طور ناگهانی گرم می شود را نادیده بگیرید
[ترجمه ترگمان]ابریشم با lightsome، نرمی، نرمی، کیک نه چندان آسان، frowsty را، که هنوز هم بسیار گرم است، برای این فصل سرد که ناگهان بالا می رود، ارسال نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Lightsome, graceful, thee are, Coronet of vivid flowers, thee wear, Thee are artless, thee are venerable, Thee are round moon each night.
[ترجمه گوگل]سبک، برازنده، تو هستی، تاج گلهای زنده، تو می پوشی، تو بی هنر هستی، تو ارجمندی، تو ماه گردی هر شب
[ترجمه ترگمان]ای lightsome، زیبا، تو، تو، از گل سرخ، تو، تو wear، تو عزیز هستی، تو هر شب ماه گردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The lightsome path was lined with lanterns.
[ترجمه گوگل]مسیر نورانی پر از فانوس بود
[ترجمه ترگمان]کوره راه پر از فانوس های دریایی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Has lightsome sense, enables skin to be more smooth.
[ترجمه گوگل]حس سبکی دارد، پوست را صاف تر می کند
[ترجمه ترگمان]آیا عقل سلیم، پوست را قادر می سازد که آرام تر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Lightsome, frivolous, without massiness feeling, contractive pore, flaw of effective cover skin.
[ترجمه گوگل]سبک، بیهوده، بدون احساس توده، منافذ انقباضی، نقص پوست موثر
[ترجمه ترگمان]lightsome، سبک سر، بدون احساس massiness، contractive منفذ، عیب پوست پوشش موثر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Behold, the throng was moving with a lightsome step.
[ترجمه گوگل]اینک، جمعیت با گامی سبک حرکت می کرد
[ترجمه ترگمان]اینک جمعیت با قدم های سنگین حرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Flower of choice mint, gold and pleasant chrysanthemum and so on can eliminate oil of tumid plant essence of life to massage, hold concurrently lightsome with life-giving effect, very appropriate.
[ترجمه گوگل]گل انتخابی نعناع، ​​طلا و گل داوودی دلپذیر و غیره می تواند روغن اسانس گیاهی را برای ماساژ از بین ببرد، به طور همزمان سبک با اثر حیات بخش، بسیار مناسب نگه دارد
[ترجمه ترگمان]گل انتخاب نعناع، طلا و chrysanthemum مطبوع و به همین دلیل می تواند عصاره عصاره گیاهان of را از بین ببرد و همزمان با اثر بخشیدن به زندگی همزمان شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Germany's main hall consists of four parts, outside wall using a lightsome, transparent building membrane board.
[ترجمه گوگل]سالن اصلی آلمان از چهار قسمت تشکیل شده است، دیوار بیرونی با استفاده از تخته غشایی ساختمانی سبک و شفاف
[ترجمه ترگمان]تالار اصلی آلمان متشکل از چهار بخش است که در خارج از دیوار با استفاده از یک تخته سفید پوست شفاف تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Because the layer too little, will make marriage gauze looks dry, listless, not enough quite real, fleeciness, cannot reflect gauze qualitative fabrics lightsome, romantic, fantasy feeling.
[ترجمه گوگل]از آنجا که لایه بسیار کم، باعث می شود که گاز ازدواج خشک، بی حال، به اندازه کافی واقعی نباشد، پشمالو به نظر برسد، نمی تواند پارچه های با کیفیت را منعکس کند، احساس سبک، رمانتیک و فانتزی
[ترجمه ترگمان]از آنجا که این لایه بسیار کوچک است، به نظر می رسد که تور ازدواج خشک و بی حال به نظر برسد، اما نه به اندازه کافی واقعی، نه کاملا واقعی، نمی تواند منعکس کننده پارچه های کیفی، lightsome، احساس رویایی و فانتزی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

درخشان (صفت)
ablaze, bright, shining, luminous, shiny, stellar, phosphorescent, refulgent, beaming, starry, beamy, illustrious, luminescent, luminiferous, lucid, fulgent, glittery, luciferous, lightsome

چابک (صفت)
light, clever, handy, nimble, dexterous, adroit, deft, agile, perky, feisty, quick, brisk, swift, light-foot, light-footed, spry, rapid, speedy, volant, frisky, lissom, lissome, lithesome, rath, rathe, kittle, lightsome

روشن (صفت)
alight, light, bright, on, alive, clean, definite, explicit, express, unequivocal, shrill, vivid, set, transparent, intelligible, sunny, limpid, lucid, clean-cut, distinct, pellucid, clear-cut, cloudless, serene, diaphanous, eidetic, elucidated, fogless, luculent, legible, lightsome, nitid, perspicuous, transpicuous

خوشدل (صفت)
boon, vivacious, merry, gay, benevolent, gleeful, charitable, gaysome, gleesome, lightsome

شوخ (صفت)
quizzical, gay, blithesome, blithe, witty, facetious, jolly, jocular, frolicsome, sportful, jocose, waggish, lightsome

سبک (صفت)
light, fast, easy, quick, lively, thin, flippant, frivolous, volatile, gossamer, light-minded, flyaway, lightsome, uncomplicated

برنگ روشن (صفت)
lightsome

انگلیسی به انگلیسی

• agile, quick; airy; cheerful; frivolous; providing light; full of light

پیشنهاد کاربران

درخشان، روشن. آشکار
مثال:
And made the sign of the day lightsome
و نشانه روز را روشن و آشکار قرار دادیم.
�وَجَعَلْنَا آیَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً�

بپرس