- چشم . . . ( چیزی ) . . . را گرفتن. - چشمش آن را گرفت.to notice or find something by chanceیک چیزی رو یکهو دیدن یا متوجهش شدنHis eye lit on a ruby ring. چمش به حلقه یاقوتی اقتاد ( به صورت شانسی )+ عکس و لینک