light bulb

/ˈlaɪtˈbəlb//laɪtbʌlb/

معنی: لامپ برق، چراغ برق
معانی دیگر: چراه برق

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an incandescent electric light, or the bulb-shaped glass housing that encloses its filament.

جمله های نمونه

1. How did Edison make the light bulb?
[ترجمه X] ادیسون چگونه لامپ برق را ساخت؟
|
[ترجمه X1] چگونه ادیسون لامپ را اختراع کرد ؟!
|
[ترجمه گوگل]ادیسون چگونه لامپ را ساخت؟
[ترجمه ترگمان]ادیسون چطور لامپ را درست کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I wish someone would invent an everlasting light bulb.
[ترجمه 111] ای کاش کسی لامپ نوری ابدی اختراع کند.
|
[ترجمه گوگل]کاش کسی یک لامپ ابدی اختراع می کرد
[ترجمه ترگمان]ای کاش یک نفر یک لامپ معمولی اختراع می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A light bulb dangled from a wire in the ceiling.
[ترجمه گوگل]یک لامپ از سیمی در سقف آویزان بود
[ترجمه ترگمان]یک لامپ برقی از یک سیم در سقف اویزان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A single light bulb dangled from the ceiling.
[ترجمه گوگل]یک لامپ از سقف آویزان بود
[ترجمه ترگمان]یک لامپ کوچک از سقف اویزان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A naked light bulb dangled from the ceiling.
[ترجمه گوگل]یک لامپ برهنه از سقف آویزان بود
[ترجمه ترگمان]یک لامپ مهتابی از سقف آویزان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The light bulb needs renewing.
[ترجمه 111] لامپ نیاز به تجدید انرژی دارد
|
[ترجمه گوگل]لامپ نیاز به تجدید دارد
[ترجمه ترگمان]لامپ به تجدید نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Edison took out a patent on the light bulb.
[ترجمه 111] ادیسون حق ثبت اختراع را روی لامپ گرفت
|
[ترجمه گوگل]ادیسون حق اختراع لامپ را گرفت
[ترجمه ترگمان]ادیسون یک حق اختراع را در لامپ روشن بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A single electric light bulb dangled from the ceiling.
[ترجمه گوگل]یک لامپ تکی از سقف آویزان بود
[ترجمه ترگمان]یک لامپ الکتریکی تنها از سقف آویزان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The light bulb imploded.
[ترجمه MMS.5984] لامپ منفجر شد
|
[ترجمه گوگل]لامپ منفجر شد
[ترجمه ترگمان]لامپ داخل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A small light bulb next to the assistant indicates that it has some helpful advice to offer.
[ترجمه گوگل]یک لامپ کوچک در کنار دستیار نشان می دهد که توصیه های مفیدی برای ارائه دارد
[ترجمه ترگمان]یک لامپ کوچک در کنار دستیار نشان می دهد که پیشنهاد مفیدی برای ارائه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Can you change this light bulb for me? I can't reach.
[ترجمه گوگل]آیا می توانید این لامپ را برای من عوض کنید؟ نمیتونم برسم
[ترجمه ترگمان]میشه این لامپ روشن رو برام عوض کنی؟ دست خودم نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Another type of light bulb you may come across is the tungsten halogen bulb.
[ترجمه گوگل]نوع دیگری از لامپ که ممکن است با آن روبرو شوید لامپ هالوژن تنگستن است
[ترجمه ترگمان]یک نوع دیگر از لامپ حبابی که ممکن است بر روی آن ظاهر شود، لامپ هالوژن تنگستن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This light bulb screws in.
[ترجمه گوگل]این لامپ به داخل پیچ می شود
[ترجمه ترگمان]این لامپ - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This light bulb has gone.
[ترجمه گوگل]این لامپ رفته است
[ترجمه ترگمان]این لامپ خاموش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Torture King places a circular fluorescent light bulb on his head and touches an open electrical circuit.
[ترجمه گوگل]شکنجه کینگ یک لامپ فلورسنت دایره ای را روی سر خود قرار می دهد و یک مدار الکتریکی باز را لمس می کند
[ترجمه ترگمان]شکنجه پادشاه یک لامپ مهتابی حلقوی بر روی سر خود قرار می دهد و یک مدار الکتریکی باز را لمس می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لامپ برق (اسم)
bulb, light bulb

چراغ برق (اسم)
light bulb

انگلیسی به انگلیسی

• object made from a metal base and glass case (produces light when an electrical current is passed through it)
a light bulb is the central glass part of an electric lamp which light shines from.

پیشنهاد کاربران

دوستان light - bulb moment : لحظه آها - فهمیدم - دریافتم
light bulb ( n ) ( also bulb ) =the glass part that fits into an electric lamp, etc. to give light when it is switched on, e. g. a 60 - watt bulb.
light bulb
( عامیانه )
1. زن حامله.
2. یک ایده و بینش ناگهانی و مبتکرانه.
3. بچه ای با پیشونی بزرگ.
4. معنی واقعی: لامپ روشنایی.
یک ایده معرکه
در بعضی متون استعاره از " به بینش رسیدن" "فهمیدن"
لامپ رشته ای
Light bulb=لامپ حبابی.
از این لامپ ها - - - >💡💡💡
Thomas Edison invented the light bulb
توماس ادیسون لامپ را اختراع کرد ⚗️⚗️⚗️
لامپ برق
لامپ روشنایی
لامپ حبابی
لامپ نور
لامپ
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس