10. A small light bulb next to the assistant indicates that it has some helpful advice to offer.
[ترجمه گوگل]یک لامپ کوچک در کنار دستیار نشان می دهد که توصیه های مفیدی برای ارائه دارد [ترجمه ترگمان]یک لامپ کوچک در کنار دستیار نشان می دهد که پیشنهاد مفیدی برای ارائه دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Can you change this light bulb for me? I can't reach.
[ترجمه گوگل]آیا می توانید این لامپ را برای من عوض کنید؟ نمیتونم برسم [ترجمه ترگمان]میشه این لامپ روشن رو برام عوض کنی؟ دست خودم نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Another type of light bulb you may come across is the tungsten halogen bulb.
[ترجمه گوگل]نوع دیگری از لامپ که ممکن است با آن روبرو شوید لامپ هالوژن تنگستن است [ترجمه ترگمان]یک نوع دیگر از لامپ حبابی که ممکن است بر روی آن ظاهر شود، لامپ هالوژن تنگستن است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This light bulb screws in.
[ترجمه گوگل]این لامپ به داخل پیچ می شود [ترجمه ترگمان]این لامپ - - - - - - - - - - - - - - - - - - - [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. This light bulb has gone.
[ترجمه گوگل]این لامپ رفته است [ترجمه ترگمان]این لامپ خاموش شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Torture King places a circular fluorescent light bulb on his head and touches an open electrical circuit.
[ترجمه گوگل]شکنجه کینگ یک لامپ فلورسنت دایره ای را روی سر خود قرار می دهد و یک مدار الکتریکی باز را لمس می کند [ترجمه ترگمان]شکنجه پادشاه یک لامپ مهتابی حلقوی بر روی سر خود قرار می دهد و یک مدار الکتریکی باز را لمس می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
لامپ برق (اسم)
bulb, light bulb
چراغ برق (اسم)
light bulb
انگلیسی به انگلیسی
• object made from a metal base and glass case (produces light when an electrical current is passed through it) a light bulb is the central glass part of an electric lamp which light shines from.