🔸 معادل فارسی:
به کسی انگیزه دادن / کسی را به حرکت واداشتن / کسی را به کار انداختن
در زبان محاوره ای:
یه جوری هلش دادن که بجنبه، مجبورش کردن کاری کنه، انگیزه ش دادن
🔸 تعریف ها:
1. ( انگیزشی – رفتاری ) :
... [مشاهده متن کامل]
واداشتن کسی به انجام کاری با انرژی بیشتر یا سرعت بالاتر، معمولاً با ایجاد حس فوریت یا فشار
مثال: The deadline really lit a fire under us.
ضرب الاجل واقعاً باعث شد بجنبیم.
2. ( مدیریتی – حرفه ای ) :
در محیط کاری، برای تحریک تیم یا فرد به عملکرد بهتر یا سریع تر
مثال: The manager lit a fire under the marketing team.
مدیر تیم بازاریابی رو به کار انداخت.
🔸 مترادف ها:
motivate – push – energize – spur – prompt – get moving
به کسی انگیزه دادن / کسی را به حرکت واداشتن / کسی را به کار انداختن
در زبان محاوره ای:
یه جوری هلش دادن که بجنبه، مجبورش کردن کاری کنه، انگیزه ش دادن
🔸 تعریف ها:
1. ( انگیزشی – رفتاری ) :
... [مشاهده متن کامل]
واداشتن کسی به انجام کاری با انرژی بیشتر یا سرعت بالاتر، معمولاً با ایجاد حس فوریت یا فشار
مثال: The deadline really lit a fire under us.
ضرب الاجل واقعاً باعث شد بجنبیم.
2. ( مدیریتی – حرفه ای ) :
در محیط کاری، برای تحریک تیم یا فرد به عملکرد بهتر یا سریع تر
مثال: The manager lit a fire under the marketing team.
مدیر تیم بازاریابی رو به کار انداخت.
🔸 مترادف ها:
1. Literal Meaning ( روشنایی / روشن شده )
- EN: well - lit room
FA: اتاق خوب روشن
- EN: dimly lit street
FA: خیابان کم نور
- EN: brightly lit stage
FA: صحنه پرنور
- - -
... [مشاهده متن کامل]
2. Figurative & Slang ( معنای مجازی و عامیانه )
A. Exciting / Fun ( شاد / جذاب )
- EN: The party was lit!
FA: مهمانی حسابی گرم بود!
- EN: a lit performance
FA: اجرای پرانرژی
B. Drunk / High ( مست / تحت تأثیر مواد )
- EN: He got lit at the club.
FA: او در کلاب مست کرد.
- - -
3. Fire & Combustion ( آتش / سوختن )
- EN: lit candle
FA: شمع روشن
- EN: lit match
FA: کبریت روشن
- EN: lit fireplace
FA: شومینه روشن
- - -
4. Literature & Writing ( ادبیات )
- EN: well - lit prose
FA: نثر روان و واضح
- EN: lit review ( short for literature review )
FA: مرور ادبیات
- - -
5. Legal & Police Terms ( اصطلاحات حقوقی )
- EN: lit up by police lights
FA: روشن شده با چراغ های پلیس
- - -
6. Technology & Screens ( فناوری )
- EN: backlit keyboard
FA: صفحه کلید دارای نور پس زمینه
- EN: lit screen
FA: صفحه نمایش روشن
- - -
7. Idiomatic Expressions ( اصطلاحات )
- EN: light a fire under someone ( motivate )
FA: کسی را به حرکت واداشتن
- EN: keep the fire lit ( maintain energy )
FA: انرژی را حفظ کردن
deepseek
FA: اتاق خوب روشن
FA: خیابان کم نور
FA: صحنه پرنور
- - -
... [مشاهده متن کامل]
2. Figurative & Slang ( معنای مجازی و عامیانه )
A. Exciting / Fun ( شاد / جذاب )
FA: مهمانی حسابی گرم بود!
FA: اجرای پرانرژی
B. Drunk / High ( مست / تحت تأثیر مواد )
FA: او در کلاب مست کرد.
- - -
3. Fire & Combustion ( آتش / سوختن )
FA: شمع روشن
FA: کبریت روشن
FA: شومینه روشن
- - -
4. Literature & Writing ( ادبیات )
FA: نثر روان و واضح
FA: مرور ادبیات
- - -
5. Legal & Police Terms ( اصطلاحات حقوقی )
FA: روشن شده با چراغ های پلیس
- - -
6. Technology & Screens ( فناوری )
FA: صفحه کلید دارای نور پس زمینه
FA: صفحه نمایش روشن
- - -
7. Idiomatic Expressions ( اصطلاحات )
FA: کسی را به حرکت واداشتن
FA: انرژی را حفظ کردن