1. A microwave oven can be a real lifesaver when you're pressed for time.
[ترجمه گوگل]یک اجاق مایکروویو می تواند یک نجات دهنده واقعی باشد زمانی که شما برای زمان تحت فشار هستید
[ترجمه ترگمان]یک فر microwave می تواند یک ناجی واقعی باشد وقتی که تو را برای زمان تحت فشار قرار داده باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The seatbelt is the biggest single lifesaver in cars.
[ترجمه گوگل]کمربند ایمنی بزرگترین نجات دهنده در خودروها است
[ترجمه ترگمان]کمربند ایمنی بزرگ ترین lifesaver در اتومبیل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The cervical smear test is a lifesaver.
[ترجمه گوگل]آزمایش اسمیر دهانه رحم نجات دهنده است
[ترجمه ترگمان]تست لکه های رحم lifesaver است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The new drug is a potential lifesaver.
[ترجمه گوگل]داروی جدید یک نجات دهنده بالقوه است
[ترجمه ترگمان]داروی جدید یک lifesaver بالقوه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The camaraderie was a psychic lifesaver.
6. The company's day care service has been a lifesaver for many parents.
[ترجمه گوگل]خدمات مراقبت روزانه این شرکت برای بسیاری از والدین نجات بخش بوده است
[ترجمه ترگمان]خدمات مراقبت روزانه شرکت مادر بسیاری از والدین بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He kicked off, towing his burden like a lifesaver.
[ترجمه گوگل]او راه افتاد و بار خود را مانند یک نجات دهنده به دوش کشید
[ترجمه ترگمان]با لگد به زمین لگد زد و بار خود را مثل یک ناجی کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Surely such a conscientious accomplishment should prove a lifesaver for thousands of animals throughout the world.
[ترجمه گوگل]مطمئناً چنین دستاورد وجدانی باید برای هزاران حیوان در سراسر جهان نجات بخش باشد
[ترجمه ترگمان]بی شک چنین موفقیت وجدانی باید برای هزاران حیوان در سراسر دنیا به اثبات برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. DeCicco calls the operation a lifesaver.
[ترجمه گوگل]DeCicco این عملیات را نجات دهنده می نامد
[ترجمه ترگمان]DeCicco این عملیات را یک lifesaver می نامد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. TLS can be a lifesaver if your application relies heavily on global or static variables.
[ترجمه گوگل]اگر برنامه شما به شدت به متغیرهای جهانی یا استاتیک متکی باشد، TLS می تواند نجات دهنده باشد
[ترجمه ترگمان]اگر برنامه شما به شدت به متغیرهای جهانی یا ثابت وابسته باشد، TLS می تواند a باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Used auto parts can be a lifesaver, but you have to be careful when shopping.
[ترجمه گوگل]قطعات مستعمل خودرو می تواند نجات دهنده باشد، اما در خرید باید مراقب باشید
[ترجمه ترگمان]استفاده از قطعات اتومبیل دست دوم می تواند lifesaver باشد، اما باید هنگام خرید مراقب باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. David wanted to be a lifesaver but he couldn't swim!
[ترجمه گوگل]دیوید می خواست نجات دهنده باشد اما نمی توانست شنا کند!
[ترجمه ترگمان]دیوید می خواست یک نجات دهنده زندگی باشد، اما نمی توانست شنا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He thought of the old man as his lifesaver.
[ترجمه گوگل]او پیرمرد را نجات دهنده خود می دانست
[ترجمه ترگمان]به پیرمرد به عنوان نجات دهنده زندگی خود فکر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Lifesaver Candy – A circle to show that my love for you will never end.
[ترجمه گوگل]آب نبات نجات جان - دایره ای برای نشان دادن اینکه عشق من به شما هرگز پایان نخواهد یافت
[ترجمه ترگمان]بطری Lifesaver - یه دایره که نشون بده عشق من به تو هرگز تموم نمی شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. An intelligently wired house would be a life saver to the disabled and elderly.
[ترجمه گوگل]یک خانه با سیم کشی هوشمند می تواند جان افراد معلول و سالمندان را نجات دهد
[ترجمه ترگمان]یک خانه با سیم کشی هوشمندانه می تواند شما را نجات دهد و افراد مسن را نجات دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. You are a real life saver.
[ترجمه گوگل]شما یک نجات دهنده زندگی واقعی هستید
[ترجمه ترگمان]تو واقعا مارو نجات دادی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. No one can be your life saver, you have to save yourself.
[ترجمه گوگل]هیچکس نمی تواند جان شما را نجات دهد، شما باید خود را نجات دهید
[ترجمه ترگمان]، هیچ کس نمی تونه زندگی تو رو نجات بده تو باید خودتو نجات بدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. Local documentation is a life saver in these cases, in addition to being faster to access.
[ترجمه گوگل]اسناد محلی علاوه بر دسترسی سریعتر، در این موارد باعث نجات جان افراد می شود
[ترجمه ترگمان]اسناد محلی یک نجات دهنده زندگی در این موارد هستند علاوه بر اینکه دسترسی به آن ها سریع تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. My life saver, life saver, oh life saver.
[ترجمه گوگل]نجات دهنده جان من، نجات دهنده زندگی، ای نجات دهنده زندگی
[ترجمه ترگمان]نجات جان من، جان نجات جان مرا نجات می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. Knowing what stuff we have can be a life saver in an emergency.
[ترجمه گوگل]دانستن اینکه چه چیزهایی داریم می تواند در مواقع اضطراری نجات دهنده زندگی باشد
[ترجمه ترگمان]شناختن چیزهایی که در مواقع اضطراری می توانیم یک نجات دهنده زندگی باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. It ′s a life saver.
22. You're a life saver.
23. They are a life saver.
[ترجمه گوگل]آنها نجات دهنده زندگی هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها یک نجات دهنده زندگی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. WOMAN: "It's kind of pretty much important to me because it's like my life saver. "
[ترجمه گوگل]زن: "این برای من بسیار مهم است زیرا مانند نجات دهنده زندگی من است "
[ترجمه ترگمان]زن گفت: \" این برای من بسیار مهم است چون مانند نجات دهنده زندگی ام است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. While they were partying, one of the guests, who was not a life saver, fell into the swimming pool fully clothed and drowned, even though four lifeguards were supposed to be on duty at the time!
[ترجمه گوگل]در حالی که آنها در حال مهمانی بودند، یکی از مهمانان که نجات دهنده نبود، با لباس کامل به داخل استخر سقوط کرد و غرق شد، در حالی که در آن زمان قرار بود چهار ناجی غریق در حال انجام وظیفه باشند!
[ترجمه ترگمان]در حالی که آن ها مهمانی داشتند، یکی از میهمانان که محافظ زندگی نبود با لباس کامل به درون استخر افتاد و غرق شد، هر چند که چهار نفر از نجات غریق ها در آن زمان موظف به انجام وظیفه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. " Downey said three phrases came to mind when he thought of John: "genius, life saver, the other first lady.
[ترجمه گوگل]داونی گفت: وقتی به جان فکر کرد، سه عبارت به ذهنش خطور کرد: «نابغه، نجات دهنده جان، بانوی اول دیگر
[ترجمه ترگمان]\"داونی\" گفت که سه عبارت به ذهن جان خطور کرد که به جان گفت: \" نبوغ، نجات جان، دیگری بانوی اول \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
27. Believe me, if you're living in a country which doesn't have some sort of universal health care, this can be a life saver.
[ترجمه گوگل]باور کنید، اگر در کشوری زندگی میکنید که از نوعی مراقبت بهداشتی همگانی برخوردار نیست، این میتواند یک نجات دهنده زندگی باشد
[ترجمه ترگمان]باور کنید، اگر شما در کشوری زندگی می کنید که یک نوع مراقبت بهداشتی جهانی ندارد، این می تواند یک نجات دهنده زندگی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
28. A Stiffneck might not be a bad thing after all! ! ! It's a LIFE SAVER! ! !
[ترجمه گوگل]یقه سفت ممکن است چیز بدی نباشد! ! ! این یک نجات دهنده زندگی است! ! !
[ترجمه ترگمان]پس از همه این ها، ممکن است Stiffneck چیز بدی نباشد! !! !! !! !! ! این زندگی LIFE است! !! !! !! !! !
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید