1. the suez canal was considered to be the lifeline of the british empire
کانال سوئز شاهراه حیاتی امپراطوری بریتانیا محسوب می شد.
2. The telephone is her lifeline to the rest of the world.
[ترجمه گوگل]تلفن راه نجات او برای سایر نقاط جهان است
[ترجمه ترگمان]تلفن شاهرگ حیاتی او برای بقیه جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He clung to the lifeline and the woman pulled him towards the bank.
[ترجمه گوگل]به طناب نجات چسبید و زن او را به سمت بانک کشید
[ترجمه ترگمان]او به خط زندگی چسبیده بود و زن او را به طرف ساحل کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The organization provides a real lifeline for many women in poverty.
[ترجمه گوگل]این سازمان یک راه نجات واقعی برای بسیاری از زنان فقیر فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]این سازمان شاهرگ حیاتی برای بسیاری از زنان در فقر فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Public transport is a lifeline for many rural communities.
[ترجمه گوگل]حمل و نقل عمومی راه نجات بسیاری از جوامع روستایی است
[ترجمه ترگمان]حمل و نقل عمومی برای بسیاری از جوامع روستایی حیاتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The organization has proved to be a lifeline for thousands of needy families.
[ترجمه گوگل]این سازمان ثابت کرده است که راه نجاتی برای هزاران خانواده نیازمند است
[ترجمه ترگمان]این سازمان ثابت کرده است که برای هزاران خانواده نیازمند حیاتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Information about the job market can be a lifeline for those who are out of work.
[ترجمه گوگل]اطلاعات مربوط به بازار کار می تواند راه نجاتی برای کسانی باشد که بیکار هستند
[ترجمه ترگمان]اطلاعات درباره بازار کار می تواند برای کسانی که خارج از کار هستند، حیاتی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Ferries are a lifeline to the far-flung corners of Scotland.
[ترجمه گوگل]کشتیها راه نجاتی به گوشههای دوردست اسکاتلند هستند
[ترجمه ترگمان]Ferries شاهرگ حیاتی برای گوشه های دور افتاده اسکاتلند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He threw me a lifeline when he offered me a job.
[ترجمه گوگل]وقتی به من پیشنهاد کار داد، طناب نجاتم انداخت
[ترجمه ترگمان]وقتی بهم یه کار پیشنهاد داد یه زندگی رو بهم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The extra payments are a lifeline for most single mothers.
[ترجمه گوگل]پرداخت های اضافی راه نجاتی برای اکثر مادران مجرد است
[ترجمه ترگمان]پرداخت های اضافی، شاهرگ حیاتی برای اغلب مادران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The state pension is their financial lifeline.
[ترجمه گوگل]مستمری دولتی راه نجات مالی آنهاست
[ترجمه ترگمان]این مستمری دولتی حیاتی مالی آن ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. In other places, canals have provided a damp lifeline for plants surviving from much earlier wetlands.
[ترجمه گوگل]در جاهای دیگر، کانالها راه نجاتی مرطوب برای گیاهان زندهمانده از تالابهای بسیار قدیمی فراهم کردهاند
[ترجمه ترگمان]در مناطق دیگر، کانال ها برای گیاهان بازمانده از زمین های مرطوب، شاهرگ حیاتی برای گیاهان فراهم کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. To him, these represented a lifeline to the non-hospital world and provided some stimulation.
[ترجمه گوگل]از نظر او، اینها راه نجاتی برای دنیای غیربیمارستانی بود و محرکی را فراهم کرد
[ترجمه ترگمان]برای او، این ها شاهرگ حیاتی برای دنیای غیر بیمارستانی بود و انگیزه ای برای تحریک وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Lifeline 1990 consists of a two-way mirror, paint, light, timers and wood.
[ترجمه گوگل]Lifeline 1990 متشکل از آینه دو طرفه، رنگ، نور، تایمر و چوب است
[ترجمه ترگمان]Lifeline ۱۹۹۰ شامل یک آینه دو طرفه، رنگ، نور، تایمر و چوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Hope is a lifeline for many people.
[ترجمه گوگل]امید برای بسیاری از مردم راه نجات است
[ترجمه ترگمان]امید برای بسیاری از مردم حیاتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. Human Life Line, is to Say: the organ circulatory system, national Life Line.
[ترجمه گوگل]خط زندگی انسان، این است که بگوییم: سیستم گردش خون اندام، خط زندگی ملی
[ترجمه ترگمان]خط زندگی انسان، عبارت است از: سیستم گردش خون ارگان، خط زندگی ملی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. Melanie hung onto it as life line, straining, pulling it taut, slackening it, tearing it.
[ترجمه گوگل]ملانی به عنوان خط زندگی به آن آویزان بود، فشار می داد، آن را محکم می کشید، سست می کرد، پاره می کرد
[ترجمه ترگمان]ملانی در حالی که محکم آن را می کشید، محکم آن را کشید و آن را پاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. The love line, life line and enterprise line of my hand are all made of your name.
[ترجمه گوگل]خط عشق، خط زندگی و خط سازمانی دست من همه از نام تو ساخته شده اند
[ترجمه ترگمان]خط عشق، خط زندگی و خط سرمایه گذاری دست من همگی از نام شما ساخته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. When reliability of network of life line engineering is calculated with probability theory, large work hours and large calculating operation time are always necessary.
[ترجمه گوگل]هنگامی که قابلیت اطمینان شبکه مهندسی خط زندگی با تئوری احتمال محاسبه می شود، ساعات کاری زیاد و زمان عملیات محاسبه زیاد همیشه ضروری است
[ترجمه ترگمان]هنگامی که قابلیت اطمینان شبکه مهندسی خط زندگی با تیوری احتمال، ساعات کاری بزرگ و زمان عملیات محاسبه بزرگ محاسبه می شود، همیشه ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. The life line represents health, and the longer it is, the healthier someone is.
[ترجمه گوگل]خط زندگی نشان دهنده سلامتی است و هر چه طولانی تر باشد، فرد سالم تر است
[ترجمه ترگمان] [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. National Life Line, with, human Life Line, not same alike, consist in.
[ترجمه گوگل]خط زندگی ملی، با خط زندگی انسانی، نه یکسان، شامل
[ترجمه ترگمان]خط زندگی ملی، با خط زندگی بشر، یک سان نیست، از هم تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
22. The reliability of information is the life line of future successful information war.
[ترجمه گوگل]قابلیت اطمینان اطلاعات خط حیاتی جنگ اطلاعاتی موفق آینده است
[ترجمه ترگمان]قابل اعتماد بودن اطلاعات خط زندگی جنگ اطلاعات موفق آینده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
23. Underground pipelines is an important life line in cities.
[ترجمه گوگل]خطوط لوله زیرزمینی یک خط حیاتی مهم در شهرها است
[ترجمه ترگمان]خطوط لوله زیرزمینی یک خط زندگی مهم در شهرها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. Transportation is the life line of the city.
25. As one of life line systems, the damage of transmission tower could cause great economic loss.
[ترجمه گوگل]به عنوان یکی از سیستم های خطوط حیات، آسیب دکل انتقال می تواند زیان اقتصادی زیادی را به همراه داشته باشد
[ترجمه ترگمان]به عنوان یکی از سیستم های خط زندگی، آسیب برج انتقال می تواند موجب افت شدید اقتصادی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. Build good life line, for healthy do assure.
[ترجمه گوگل]خط زندگی خوب بسازید، برای سلامتی مطمئن باشید
[ترجمه ترگمان]یک خط زندگی خوب برای افراد سالم ایجاد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
27. I'd have catched your hands, just like catching the life line.
[ترجمه گوگل]دست هایت را می گرفتم، درست مثل گرفتن خط زندگی
[ترجمه ترگمان]من دست تو را گرفته بودم، درست مثل گرفتن خط زندگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
28. During the scaffold erection and when walking on the pipe rack, safety harness must be secured to the life line on the pope rack.
[ترجمه گوگل]در هنگام نصب داربست و هنگام راه رفتن روی قفسه لوله، تسمه ایمنی باید به خط زندگی روی قفسه پاپ محکم شود
[ترجمه ترگمان]در حین نصب روی چوب بست، هنگامی که روی قفسه پیپ راه می روند، طناب ایمنی باید به خط زنجیر روی قفسه پاپ بسته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید