lifeguard

/ˈlaɪfˌɡɑːrd//ˈlaɪfɡɑːd/

معنی: نگهبان، گارد، مامور نجات غریق
معانی دیگر: (مربی شنا که استخر یا هر محل شنا را سرپرستی می کند و عملیات نجات غریق انجام می دهد) مربی نجات غریق، نگهبان، گارد، هنگ ویژه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person employed to watch over a swimming area and rescue anyone who might be drowning.

جمله های نمونه

1. During the summer she worked as a lifeguard.
[ترجمه گوگل]در تابستان او به عنوان نجات غریق کار می کرد
[ترجمه ترگمان]در طول تابستان به عنوان نجات غریق کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The lifeguard shucked off his sweatshirt.
[ترجمه گوگل]نجات غریق عرقچینش را در آورد
[ترجمه ترگمان]غریق نجات بودم که sweatshirt رو در آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Jody's been obsessed with some lifeguard for months.
[ترجمه بلک‌گرل] جودی چندماهیست که از چند غریق نجات خوشش می آید
|
[ترجمه s] جودی ماه هاست که درگیر یک نجات غریق است
|
[ترجمه گوگل]جودی ماه هاست که درگیر یک نجات غریق است
[ترجمه ترگمان]جودی \"چند ماهه که داره غرق میشه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There is always a lifeguard to ensure that no one comes to any harm.
[ترجمه گوگل]همیشه یک نجات غریق وجود دارد تا اطمینان حاصل شود که به هیچ کس آسیبی نرسد
[ترجمه ترگمان]همیشه یک نجات غریق وجود دارد تا اطمینان حاصل شود که هیچ کسی آسیب نمی بیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The lifeguard raised his shoulders in a musclebound shrug and tugged at the whistle around his neck.
[ترجمه گوگل]نجات غریق شانه هایش را به شکلی عضلانی بالا انداخت و سوت دور گردنش را کشید
[ترجمه ترگمان]lifeguard شانه بالا انداخت و شانه هایش را بالا انداخت و سوت را دور گردنش کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The lifeguard saw some little kids floundering in the shallow water.
[ترجمه گوگل]نجات غریق چند بچه کوچک را دید که در آب کم عمق دست و پا می زدند
[ترجمه ترگمان]The کمی از کودکان را دید که در آب کم عمق دست و پنجه نرم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The lifeguard didn't notice that a boy was having trouble in the pool.
[ترجمه گوگل]نجات غریق متوجه نشد که پسری در استخر مشکل دارد
[ترجمه ترگمان]The متوجه نشده بود که یک پسر توی استخر دچار مشکل شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The lifeguard, who weighs fifteen stone and does not shave beneath her arms, yells at me to stop.
[ترجمه گوگل]نجات غریق که پانزده سنگ وزن دارد و زیر بازوهایش تراشیده نمی شود، فریاد می زند که بس کنم
[ترجمه ترگمان]نجات غریق که پانزده کیلو وزن دارد و زیر بغل او ریش نمی زند، نعره می زند که دست نگه دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The lifeguard blew his whistle .
[ترجمه .] غریق نجات سوت زد
|
[ترجمه گوگل]نجات غریق سوت خود را دمید
[ترجمه ترگمان]نجات غریق سوت هاش رو منفجر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Gurney goes back in and brings the lifeguard out.
[ترجمه گوگل]گورنی به داخل برمی گردد و نجات غریق را بیرون می آورد
[ترجمه ترگمان]شیطان وارد می شود و lifeguard را بیرون می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The lifeguard boat offered to tow his board out through the pounding break.
[ترجمه گوگل]قایق نجات غریق به او پیشنهاد داد تا تخته خود را در زمان استراحت به بیرون بکشد
[ترجمه ترگمان]قایق نجات، پیشنهاد کرد که هیات مدیره اونو از بین ببره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I applied for a job as a lifeguard at the community pool.
[ترجمه گوگل]من برای کار به عنوان نجات غریق در استخر جامعه درخواست دادم
[ترجمه ترگمان]من برای شغلی به عنوان یک غریق نجات در استخر انجمن استخدام شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Her stint as a lifeguard usually consumes three hours a day.
[ترجمه گوگل]دوره او به عنوان نجات غریق معمولاً سه ساعت در روز طول می کشد
[ترجمه ترگمان]دوره او به عنوان یک نجات غریق، معمولا سه ساعت در روز مصرف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Lifeguard Molly: Gordon, what is it? What is the matter?
[ترجمه گوگل]نجات غریق مالی: گوردون، این چیست؟ مشکل چیه؟ چته؟
[ترجمه ترگمان]گوردن \"،\" گوردون \"، اون چیه؟\" موضوع چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نگهبان (اسم)
guardian, warden, ward, keeper, watchman, guard, curator, sentinel, conservator, custodian, lifeguard, sentry, guardsman, watchdog

گارد (اسم)
guard, lifeguard

مامور نجات غریق (اسم)
lifeguard

انگلیسی به انگلیسی

• expert swimmer employed to watch over other swimmers and rescue anyone in danger of drowning (i.e. at a beach or pool)
a lifeguard is a person at a beach or swimming pool whose job is to rescue people who are in danger of drowning.

پیشنهاد کاربران

مثال؛
The lifeguard jumped into the pool to save a drowning child.
A beachgoer might ask, “Is there a lifeguard on duty at this beach?”
A lifeguard might warn, “Please be cautious of strong currents in the water. ”
lifeguard ( n ) ( laɪfɡɑrd ) =a person who is employed at a beach or a swimming pool to rescue people who are in danger in the water
lifeguard
کسی که در در دریا یا در استخر کار میکند برای نجات دادن آدمایی که در خطر هستند 🏊
noun
an expert swimmer employed to rescue bathers who get into difficulty at a beach or swimming pool.
A person who works at a beach or swimming pool and rescues people when they are in danger of drowning
شخصی که در ساحل یا استخر شنا کار می کند و افراد را در معرض خطر غرق شدن نجات می دهد
یعنی کسی که داخل دریایی استخری غرق شدبره نجاتش بده
گارد ، نگهبان

غریق نجات

نجات دهنده مثل عوامل هلال احمر
غریق نجات نه نژاد
غریق نجات
a person who works at a beach or swimming pool and rescues people when they are in danger of drowning
غریق نژاد
نجات غریق
غریق نجات
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس