معنی: نگهبان، گارد، مامور نجات غریقمعانی دیگر: (مربی شنا که استخر یا هر محل شنا را سرپرستی می کند و عملیات نجات غریق انجام می دهد) مربی نجات غریق، نگهبان، گارد، هنگ ویژه
• : تعریف: a person employed to watch over a swimming area and rescue anyone who might be drowning.
جمله های نمونه
1. During the summer she worked as a lifeguard.
[ترجمه گوگل]در تابستان او به عنوان نجات غریق کار می کرد [ترجمه ترگمان]در طول تابستان به عنوان نجات غریق کار می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The lifeguard shucked off his sweatshirt.
[ترجمه گوگل]نجات غریق عرقچینش را در آورد [ترجمه ترگمان]غریق نجات بودم که sweatshirt رو در آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Jody's been obsessed with some lifeguard for months.
[ترجمه بلکگرل] جودی چندماهیست که از چند غریق نجات خوشش می آید
|
[ترجمه s] جودی ماه هاست که درگیر یک نجات غریق است
|
[ترجمه گوگل]جودی ماه هاست که درگیر یک نجات غریق است [ترجمه ترگمان]جودی \"چند ماهه که داره غرق میشه\" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. There is always a lifeguard to ensure that no one comes to any harm.
[ترجمه گوگل]همیشه یک نجات غریق وجود دارد تا اطمینان حاصل شود که به هیچ کس آسیبی نرسد [ترجمه ترگمان]همیشه یک نجات غریق وجود دارد تا اطمینان حاصل شود که هیچ کسی آسیب نمی بیند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The lifeguard raised his shoulders in a musclebound shrug and tugged at the whistle around his neck.
[ترجمه گوگل]نجات غریق شانه هایش را به شکلی عضلانی بالا انداخت و سوت دور گردنش را کشید [ترجمه ترگمان]lifeguard شانه بالا انداخت و شانه هایش را بالا انداخت و سوت را دور گردنش کشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The lifeguard saw some little kids floundering in the shallow water.
[ترجمه گوگل]نجات غریق چند بچه کوچک را دید که در آب کم عمق دست و پا می زدند [ترجمه ترگمان]The کمی از کودکان را دید که در آب کم عمق دست و پنجه نرم می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The lifeguard didn't notice that a boy was having trouble in the pool.
[ترجمه گوگل]نجات غریق متوجه نشد که پسری در استخر مشکل دارد [ترجمه ترگمان]The متوجه نشده بود که یک پسر توی استخر دچار مشکل شده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The lifeguard, who weighs fifteen stone and does not shave beneath her arms, yells at me to stop.
[ترجمه گوگل]نجات غریق که پانزده سنگ وزن دارد و زیر بازوهایش تراشیده نمی شود، فریاد می زند که بس کنم [ترجمه ترگمان]نجات غریق که پانزده کیلو وزن دارد و زیر بغل او ریش نمی زند، نعره می زند که دست نگه دارم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The lifeguard blew his whistle .
[ترجمه .] غریق نجات سوت زد
|
[ترجمه گوگل]نجات غریق سوت خود را دمید [ترجمه ترگمان]نجات غریق سوت هاش رو منفجر کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The Gurney goes back in and brings the lifeguard out.
[ترجمه گوگل]گورنی به داخل برمی گردد و نجات غریق را بیرون می آورد [ترجمه ترگمان]شیطان وارد می شود و lifeguard را بیرون می آورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The lifeguard boat offered to tow his board out through the pounding break.
[ترجمه گوگل]قایق نجات غریق به او پیشنهاد داد تا تخته خود را در زمان استراحت به بیرون بکشد [ترجمه ترگمان]قایق نجات، پیشنهاد کرد که هیات مدیره اونو از بین ببره [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I applied for a job as a lifeguard at the community pool.
[ترجمه گوگل]من برای کار به عنوان نجات غریق در استخر جامعه درخواست دادم [ترجمه ترگمان]من برای شغلی به عنوان یک غریق نجات در استخر انجمن استخدام شدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Her stint as a lifeguard usually consumes three hours a day.
[ترجمه گوگل]دوره او به عنوان نجات غریق معمولاً سه ساعت در روز طول می کشد [ترجمه ترگمان]دوره او به عنوان یک نجات غریق، معمولا سه ساعت در روز مصرف می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Lifeguard Molly: Gordon, what is it? What is the matter?
[ترجمه گوگل]نجات غریق مالی: گوردون، این چیست؟ مشکل چیه؟ چته؟ [ترجمه ترگمان]گوردن \"،\" گوردون \"، اون چیه؟\" موضوع چیست؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• expert swimmer employed to watch over other swimmers and rescue anyone in danger of drowning (i.e. at a beach or pool) a lifeguard is a person at a beach or swimming pool whose job is to rescue people who are in danger of drowning.
پیشنهاد کاربران
مثال؛ The lifeguard jumped into the pool to save a drowning child. A beachgoer might ask, “Is there a lifeguard on duty at this beach?” A lifeguard might warn, “Please be cautious of strong currents in the water. ”
lifeguard ( n ) ( laɪfɡɑrd ) =a person who is employed at a beach or a swimming pool to rescue people who are in danger in the water
کسی که در در دریا یا در استخر کار میکند برای نجات دادن آدمایی که در خطر هستند 🏊
noun an expert swimmer employed to rescue bathers who get into difficulty at a beach or swimming pool.
A person who works at a beach or swimming pool and rescues people when they are in danger of drowning شخصی که در ساحل یا استخر شنا کار می کند و افراد را در معرض خطر غرق شدن نجات می دهد
یعنی کسی که داخل دریایی استخری غرق شدبره نجاتش بده
گارد ، نگهبان
غریق نجات
نجات دهنده مثل عوامل هلال احمر
غریق نجات نه نژاد
غریق نجات a person who works at a beach or swimming pool and rescues people when they are in danger of drowning