6. the president's intimate friend and most trusted lieutenant
دوست صمیمی و یاور بسیار مورد اطمینان رییس جمهور
7. He was promoted to be a lieutenant in the army.
[ترجمه میلاد] او در ارتش به درجه ستوانی نائل آمد.
|
[ترجمه taha] او در ارتش به درجه ستوانی ترفیع شد
|
[ترجمه گوگل]او به درجه ستوانی در ارتش ارتقا یافت [ترجمه ترگمان]اون ترفیع گرفته بود که یه ستوان تو ارتش باشه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Lieutenant Peters was now in command.
[ترجمه گوگل]ستوان پیترز اکنون فرمانده بود [ترجمه ترگمان]ستوان پیترز تحت فرمان بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The two soldiers saluted Lieutenant Cecil.
[ترجمه گوگل]دو سرباز به ستوان سلام کردند [ترجمه ترگمان]دو سرباز به ستوان Cecil سلام دادند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Lieutenant Campbell ordered the man at the wheel to steer for the gunboat.
[ترجمه گوگل]ستوان کمپبل به مردی که در فرمان بود دستور داد تا برای قایق توپدار هدایت شود [ترجمه ترگمان]ستوان \"کمبل\" به اون مرد فرمان داد که به سمت \"gunboat\" هدایت بشه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A lieutenant colonel ranks above a major.
[ترجمه گوگل]یک سرهنگ درجه یک بالاتر از سرگرد است [ترجمه ترگمان]درجه سرهنگی بالاتر از یک سرگرد درجه یک است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He and Lieutenant Cassidy were checking the scene of the crime.
[ترجمه گوگل]او و ستوان کسیدی در حال بررسی صحنه جنایت بودند [ترجمه ترگمان]او و ستوان الیویا صحنه جنایت را بررسی می کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Colonel is the military rank between lieutenant - colonel and brigadier.
[ترجمه گوگل]سرهنگ درجه نظامی بین ستوان - سرهنگ و سرتیپ است [ترجمه ترگمان]سرهنگ فرمانده ارتش ستوان و فرمانده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The lieutenant had displayed cowardice in the face of the enemy.
[ترجمه گوگل]ستوان در مقابل دشمن بزدلی از خود نشان داده بود [ترجمه ترگمان]ستوان اندکی بزدلی در چهره دشمن دیده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Lieutenant Ryan closed his eyes, first mentally viewing the different crime scenes, then correlating the data.
[ترجمه گوگل]ستوان رایان چشمانش را بست، ابتدا صحنه های مختلف جنایت را به صورت ذهنی مشاهده کرد، سپس داده ها را به هم مرتبط کرد [ترجمه ترگمان]ستوان رایان چشمانش را بست، ابتدا در ذهن به صحنه های مختلف جرم نگاه کرد و سپس داده ها را مرتبط کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. She was commissioned lieutenant in the Women's Army Corps.
[ترجمه گوگل]او به عنوان ستوان در سپاه زنان منصوب شد [ترجمه ترگمان]او ستوان بازنشسته ارتش زنان بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. He was my right-hand man, my lieutenant on the field, a cool, calculated footballer.
[ترجمه گوگل]او دست راست من بود، ستوان من در زمین، یک فوتبالیست باحال و حساب شده [ترجمه ترگمان]اون مرد دست راستم بود، ستوان من روی زمین، یه footballer خوب و حساب شده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• commissioned rank (military); officer who holds the rank of lieutenant (military); assistant, deputy a lieutenant is a junior officer in the army or navy.
پیشنهاد کاربران
ترتیب درجه های نظامی: recruit / private E - 1 سرباز صفر private E - 2 سرباز دوم private first class سرباز یکم specialist / corporal سرجوخه sergeant گروهبان سوم staff sergeant گروهبان دوم ... [مشاهده متن کامل]
sergeant first class گروهبان یکم master sergeant / first sergeant استوار دوم sergeant major استوار یکم third lieutenant ستوان سوم second lieutenant ستوان دوم first lieutenant ستوان یکم captain سروان major سرگرد lieutenant colonel سرهنگ دوم colonel سرهنگ تمام second brigadier general سرتیپ دوم brigadier general سرتیپ major general سرلشگر lieutenant general سپهبد general / full general ارتشبد منبع: سایت chimigan. com