قرار گرفتن ،
Located
این فعل لوکیشن چیزی رو در جمله مشخص میکند
این فعل لوکیشن چیزی رو در جمله مشخص میکند
مراکز خرید در جزیره ای که توسط کانال رود ایجاد شده قرار گرفته اند.
نهفته است .
مثال :
. the difference between tired and exhausted lies on the degree of tiredness
اختلاف بین خستگی و فرسودگی در درجه خستگی نفته است. ( قرار دارد )
مثال :
اختلاف بین خستگی و فرسودگی در درجه خستگی نفته است. ( قرار دارد )
قرار گرفتن. lie on the surface of the eye.
که. . روی سطح چشم قرار میگیرد.
که. . روی سطح چشم قرار میگیرد.
دراز کشیدن
. E. g
1 ) I lay on the sofa reading my book
2 ) I lay on the grass and fell asleep
3 ) She wouldn't enjoy a holiday just lying on the beach
4 ) Her body lay motionless on the bed
... [مشاهده متن کامل]
5 ) I was lying flat on the floor
6 ) They stole her belongings while she lay helpless on the bed
7 ) Lie face up with your feet on the floor
8 ) She lay on her stomach
9 ) She lay sprawled on the sofa
10 ) He was lying naked on the bed
... [مشاهده متن کامل]
دراز کشیدن