• : تعریف: (informal) with great rapidity. • مشابه: apace
پیشنهاد کاربران
lick : شلاق زدن split : دو نیم کردن - جدا شدن lickety split : شلاقی - سریع و برق آسا
🔸 معادل فارسی: - خیلی سریع - برق آسا - در یک چشم به هم زدن - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( محاوره ای – اصلی ) :** به معنای انجام کاری خیلی سریع و بی درنگ. مثال: *He left the room lickety - split. * ... [مشاهده متن کامل]
او برق آسا از اتاق بیرون رفت. 2. ** ( اجتماعی – کاربردی ) :** برای اشاره به سرعت غیرمنتظره یا عجولانه در انجام کار. مثال: *She cleaned the house lickety - split. * او خانه را خیلی سریع تمیز کرد. - - - 🔸 مترادف ها: quickly – rapidly – in no time – pronto – fast
Lickety - split /ˈlɪkɪtɪˈsplɪt/ ( adv - US & Canadian, informal ) – meaning: very quickly; speedily. خیلی سریع؛ به سرعت؛ برق آسا؛ باد پا؛ تند؛ بدون فوت وقت؛ طرفة العین؛ مثل تیر شهاب؛ جَلد؛ در کسری از ثانیه؛ در یک چشم بهم زدن ... [مشاهده متن کامل]
Example 1: 👇 We had to be going lickety - split in order to reach our destination on time. برای اینکه به موقع به مقصد برسیم باید در یک چشم بهم زدن می رفتیم. Example 2: 👇 He ran out the door lickety - split. او برق آسا از در زد بیرون. Example 3: 👇 We also ordered a bottle of sake, which arrived lickety - split. ما یک بطری شراب برنج سفارش دادیم که در کسری از ثانیه تحویل داده شد. Example 4: 👇 After all, they already assemble and disassemble floors lickety - split on top of hockey rinks. خلاصه اینکه، آنها همان موقع، طبقات بالای زمین های چوگان را به یک چشم بهم زدن تخریب و دوباره بازسازی کردند.