licentiate

/laɪˈsenʃɪət//laɪˈsenʃɪət/

معنی: لیسانسیه، دارنده پروانه
معانی دیگر: (کسی که در حرفه ای دارای پروانه و اجازه نامه ی رسمی است) دارنده ی گواهی نامه ی رسمی، رسما مجاز، دارای جواز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person who has been granted a license to practice a specified profession.

- a licentiate in architecture
[ترجمه گوگل] دارای مدرک معماری
[ترجمه ترگمان] فارغ التحصیل رشته معماری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: in certain European universities, an academic degree just below that of a doctor.

(3) تعریف: a person to whom such a degree has been awarded.

جمله های نمونه

1. He was a licentiate in law of Hanoi University working as a history teacher.
[ترجمه گوگل]او دارای مدرک حقوق از دانشگاه هانوی بود و به عنوان معلم تاریخ کار می کرد
[ترجمه ترگمان]او فارغ التحصیل رشته حقوق دانشگاه هانوی بود که به عنوان معلم تاریخ کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A record number of licentiate applications have been assessed, reflecting the increased promotional activities carried out.
[ترجمه گوگل]تعداد بی سابقه ای از درخواست های مجوز ارزیابی شده است که نشان دهنده افزایش فعالیت های تبلیغاتی انجام شده است
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از برنامه های licentiate مورد ارزیابی قرار گرفته است و منعکس کننده فعالیت های تبلیغاتی افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Licentiate in Theology A three-year course allowing a choice of options within the theological field.
[ترجمه گوگل]مدرک تحصیلی الهیات یک دوره سه ساله که امکان انتخاب گزینه ها در زمینه الهیات را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]دوره ۳ ساله الهیات، اجازه انتخاب گزینه ها در حوزه الهیات را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. B In the case of a disciplined licentiate that is a corporation or a partnership, the order may be made against the licensed corporate entity or licensed partnership.
[ترجمه گوگل]ب در مورد مجوز منضبط که یک شرکت سهامی یا تضامنی است، ممکن است حکم علیه نهاد شرکتی دارای مجوز یا مشارکت دارای مجوز صادر شود
[ترجمه ترگمان]ب در مورد یک فارغ التحصیل کنترل شده که یک شرکت یا شراکت است، این سفارش ممکن است علیه موجودیت شرکتی مجاز و یا شراکت مجاز ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As senior examiner he conducted graded and licentiate music examinations country wide for the past 36 years.
[ترجمه گوگل]به عنوان ممتحن ارشد، او در 36 سال گذشته امتحانات موسیقی درجه بندی شده و دارای مجوز را در سراسر کشور انجام داد
[ترجمه ترگمان]او به عنوان بازرس ارشد در ۳۶ سال گذشته در طی ۳۶ سال گذشته در سراسر کشور آزمون موسیقی را انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He got his Licentiate, Trinity College London (LTCL) in Compositional Techniques in 199
[ترجمه گوگل]او مدرک لیسانس خود را در کالج ترینیتی لندن (LTCL) در رشته تکنیک های ترکیبی در سال 199 دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۹ او Licentiate، کالج ترینیتی لندن (LTCL)را در سال ۱۹۹ به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He had learned from a young licentiate in law, an habitual frequenter of the courts, that Thenardier was in close confinement.
[ترجمه گوگل]او از یک جوان لیسانس وکالت، که همیشه به دادگاه مراجعه می کرد، آموخته بود که تناردیه در حبس بسته است
[ترجمه ترگمان]از یک فارغ التحصیل جوان که معمولا در زندان بود آموخته بود که تناردیه در زندان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. During the same period, he completed his master's degree in philosophy at the University of Ottawa and licentiate at St.
[ترجمه گوگل]در همان دوره، او مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته فلسفه در دانشگاه اتاوا به پایان رساند و مدرک خود را در St
[ترجمه ترگمان]در همین دوره، او مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته فلسفه در دانشگاه اتاوا و فارغ التحصیل در سنت لوییس به پایان رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لیسانسیه (اسم)
graduate, bachelor, licentiate, licensee

دارنده پروانه (اسم)
licentiate, licensee

انگلیسی به انگلیسی

• person with a license, person with a permit; person with a degree from an academic institution

پیشنهاد کاربران

بپرس