liberator

/ˈlɪbəretər//ˈlɪbəreɪtə/

معنی: ازاد کننده، ازادی بخش
معانی دیگر: آزادی بخش، آزادکننده، آزادگر

جمله های نمونه

1. We were the people's liberators from the Bolsheviks.
[ترجمه گوگل]ما از بلشویک ها رهایی بخش مردم بودیم
[ترجمه ترگمان]از طرف بلشویک ها ما the مردم هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. They were intellectual liberators, triple-threat men gifted with soaring imaginations, glowing charisma, and literary genius.
[ترجمه گوگل]آنها آزادی خواهان روشنفکر، مردانی سه گانه با استعداد تخیلات سر به فلک کشیده، کاریزمای درخشان و نبوغ ادبی بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها liberators عقلانی، men سه تایی با تخیلات پر قدرت، charisma درخشان، و نبوغ ادبی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I am not a liberator. Liberators do not exist. The people liberate themselves. Che Guevara
[ترجمه گوگل]من یک رهایی بخش نیستم آزادی خواهان وجود ندارند مردم خود را آزاد می کنند چه گوارا
[ترجمه ترگمان]من a نیستم Liberators وجود ندارند مردم خود را آزاد می کنند چه گوارا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Through his newspaper, The Liberator, he became the voice of abolition.
[ترجمه گوگل]او از طریق روزنامه‌اش، The Liberator، صدای لغو شد
[ترجمه ترگمان]در خلال روزنامه اش، آزادی بخش، به صدای منسوخ شدن تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Here's one of only two flyable B-24 Liberator bombers left in the world.
[ترجمه گوگل]در اینجا یکی از تنها دو بمب افکن B-24 لیبراتور قابل پرواز باقی مانده در جهان است
[ترجمه ترگمان]اینجا یکی از دو flyable bombers B - ۲۴ آزادی بخش در جهان باقی مانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Communism - Long live the liberator of mankind!
[ترجمه گوگل]کمونیسم - زنده باد رهایی بخش بشریت!
[ترجمه ترگمان]کمونیسم زنده باد بشریت - زنده باد بشریت!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A quality education is the ultimate liberator.
[ترجمه گوگل]آموزش با کیفیت رهایی بخش نهایی است
[ترجمه ترگمان]آموزش با کیفیت، liberator نهایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hhe pen is the great liberator of men and nations.
[ترجمه گوگل]قلم آزاد کننده بزرگ انسان ها و ملت هاست
[ترجمه ترگمان]قلم Hhe نجات دهنده بزرگ مردان و ملت ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Doppelganger works as a liberator of feeling and intuition in White's novels, opening horizons beyond social patterns, rational decisions, and institutionally approved emotions.
[ترجمه گوگل]داپلگانگر در رمان‌های وایت به‌عنوان رهایی‌بخش احساس و شهود عمل می‌کند و افق‌هایی را فراتر از الگوهای اجتماعی، تصمیم‌گیری‌های منطقی و احساسات تأیید شده نهادینه می‌گشاید
[ترجمه ترگمان]Doppelganger به عنوان نجات دهنده احساسات و شهود در رمان های سفید عمل می کند و افق های فراتر از الگوهای اجتماعی، تصمیمات منطقی و احساسات را تایید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Its bay rumbled with cannon fire of the liberator Zheng Chenggong and the great cannon of Hulishan repelled the Japanese.
[ترجمه گوگل]خلیج آن با شلیک توپ آزاد کننده ژنگ چنگ گونگ غوغا کرد و توپ بزرگ هولیشان ژاپنی ها را دفع کرد
[ترجمه ترگمان]خلیج آن با شلیک گلوله the ژنگ و توپ بزرگ of، ژاپنی ها را دفع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is the story of a new world that became a friend and liberator of the old.
[ترجمه گوگل]داستان دنیای جدیدی است که دوست و رهایی بخش کهنه شد
[ترجمه ترگمان]این داستان یک دنیای جدید است که به دوست و نجات دهنده نسل قدیم تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. People came out into the streets to welcome the liberators.
[ترجمه گوگل]مردم برای استقبال از آزادی خواهان به خیابان ها آمدند
[ترجمه ترگمان]مردم برای استقبال از the به خیابان ها آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When he spoke of liberating the concentration camps, he assigned himself a place among the liberators.
[ترجمه گوگل]زمانی که از آزادسازی اردوگاه های کار اجباری صحبت می کرد، برای خود جایگاهی را در میان آزادیخواهان تعیین کرد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که او از آزاد کردن اردوگاه های تمرکز سخن گفت، خود را در میان نجات دهندگان قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The best integrated turf quality was recorded in Ram I 、 Midnight 、 America 、 Connie 、 Liberator, which could be adopted in Shanxi.
[ترجمه گوگل]بهترین کیفیت چمن یکپارچه در Ram I، Midnight، America، Connie، Liberator ثبت شد که می‌توان آن را در شانشی به کار برد
[ترجمه ترگمان]بهترین کیفیت چمن یکپارچه در رام سوم، نیمه شب، آمریکا، کنی، آزادی بخش ثبت شد که می تواند در Shanxi پذیرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ازاد کننده (اسم)
emancipator, liberalizer, liberator

ازادی بخش (اسم)
liberator

انگلیسی به انگلیسی

• one who liberates, one who frees or releases
a liberator is someone who frees people from a system, situation, or set of ideas that restricts them in some way; a formal word.

پیشنهاد کاربران

محرر. [ م ُ ح َرْ رِ ] ( ع ص ) آزادکننده بنده. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) . آزادی دهنده. ( ناظم الاطباء ) .
رهایی بخش

بپرس