liberating

انگلیسی به انگلیسی

• emancipative, tending to set free; freeing; making a person feel free and able to behave as he or she feels

پیشنهاد کاربران

آزادی بخش
لذت بخش
رهایی بخش
آزادی بخش. رهایی بخش، آزادکننده، رهاکننده، آزادساز. آزادسازی، رهایی بخشی
مثال:
It was really a liberating movement.
آن واقعا یک جنبش آزادی بخش بود.
نشر، انتشار
Free
رهایی بخش، آزادکننده، رهاکننده، آزادساز
آزادسازی، رهایی بخشی
آزادی بخش

بپرس