liberalism

/ˈlɪbərəˌlɪzəm//ˈlɪbərəlɪzəm/

معنی: وسعت نظر، ازادگی، اصول ازادی خواهی
معانی دیگر: آزادمنشی، وارستگی، آزادگی، رادی، (فرقه های پروتستان) هواداری از تفسیر آزادانه تر و غیر سنتی تر انجیل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: liberalist (adj.), liberalist (n.)
(1) تعریف: the condition or quality of being liberal.
مشابه: tolerance

(2) تعریف: the principles, views, and practices of a political group that favors progressive political and social change. (Cf. conservatism.)

جمله های نمونه

1. a stout foe of liberalism
دشمن سرسخت لیبرالیسم

2. He was concerned over growing liberalism in the Church.
[ترجمه گوگل]او نگران رشد لیبرالیسم در کلیسا بود
[ترجمه ترگمان]او نگران رشد لیبرالیسم در کلیسا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This policy is liberalism writ large.
[ترجمه گوگل]این سیاست لیبرالیسم بزرگ نوشته شده است
[ترجمه ترگمان]این سیاست، یک لیبرالیسم بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The author doesn't equate liberalism and conservatism.
[ترجمه گوگل]نویسنده لیبرالیسم و ​​محافظه کاری را یکسان نمی داند
[ترجمه ترگمان]مولف، لیبرالیسم و محافظه کاری را برابری نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Wherein lies the difference between conservatism and liberalism?
[ترجمه گوگل]تفاوت محافظه‌کاری و لیبرالیسم در کجاست؟
[ترجمه ترگمان]تفاوت بین محافظه کاری و لیبرالیسم چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There was less receptiveness to liberalism in some areas.
[ترجمه گوگل]در برخی زمینه ها استقبال کمتری از لیبرالیسم وجود داشت
[ترجمه ترگمان]در برخی مناطق آزادی کمتری نسبت به لیبرالیسم وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Ramsey spoke out about his faith for Liberalism and talked eloquently about the freedom of Liberal minds.
[ترجمه گوگل]رمزی در مورد ایمان خود به لیبرالیسم صحبت کرد و با شیوایی در مورد آزادی ذهن لیبرال صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]رمزی درباره ایمان خود به لیبرالیسم حرف می زد و با فصاحت درباره آزادی افکار لیبرال صحبت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. At first sight the paradox that liberalism requires not only freedom of contract but also freedom to breach any contract is quickly resolved.
[ترجمه گوگل]در نگاه اول این پارادوکس که لیبرالیسم نه تنها به آزادی قرارداد، بلکه همچنین آزادی نقض هر قراردادی نیاز دارد، به سرعت حل می شود
[ترجمه ترگمان]در ابتدا، این پارادوکس که لیبرالیسم نه تنها آزادی قراردادها را می طلبد، بلکه آزادی برای نقض هر گونه قرارداد به سرعت حل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. So wherein lies the difference between conservatism and liberalism?
[ترجمه گوگل]پس فرق بین محافظه‌کاری و لیبرالیسم در کجاست؟
[ترجمه ترگمان]پس تفاوت بین محافظه کاری و لیبرالیسم چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There is a further, subtler connection between liberalism and the sea.
[ترجمه گوگل]بین لیبرالیسم و ​​دریا ارتباط ظریف تری وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک ارتباط دقیق تر و دقیق تر بین لیبرالیسم و دریا وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. However, it is doubtful whether this form of liberalism is viable in today's pluralist societies.
[ترجمه گوگل]با این حال، قابل تردید است که آیا این شکل از لیبرالیسم در جوامع کثرت گرا امروزی قابل اجرا است یا خیر
[ترجمه ترگمان]با این حال، تردید وجود دارد که آیا این نوع لیبرالیسم در جوامع کثرت گرا و today امروز قابل دوام است یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Thus the liberalism of 1808 could hope for the support of the intelligent lower clergy.
[ترجمه گوگل]بنابراین لیبرالیسم 1808 می‌توانست به حمایت روحانیون فرودست باهوش امیدوار باشد
[ترجمه ترگمان]بنابراین لیبرالیسم ۱۸۰۸ می تواند به حمایت روحانیون فقیر جامعه نیز امیدوار باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Between the two, liberalism continued its life, formed its many governments, and practised its bourgeois wisdom and egotism.
[ترجمه گوگل]در بین این دو، لیبرالیسم به حیات خود ادامه داد، دولت های متعدد خود را تشکیل داد و خرد و خودپرستی بورژوایی خود را به کار گرفت
[ترجمه ترگمان]بین این دو، لیبرالیسم به زندگی خود ادامه داد، حکومت های بسیاری را تشکیل داد و عقل و خودخواهی بورژوایی خود را به عمل آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sniping between the forces of liberalism and orthodoxy showed no signs of letting up.
[ترجمه گوگل]تیراندازی بین نیروهای لیبرالیسم و ​​ارتدکس هیچ نشانه ای از تسلیم شدن نداشت
[ترجمه ترگمان]sniping بین نیروهای لیبرالیسم و orthodoxy نشانه ای از تسلیم شدن نشان نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. And not a liberalism that merely acquiesces as it looks to personal advancement, the Clinton caboose.
[ترجمه گوگل]و نه لیبرالیسمی که صرفاً به پیشرفت شخصی، کابوسی کلینتون، تن دهد
[ترجمه ترگمان]و نه یک لیبرالیسم که صرفا به همان اندازه که به پیشرفت شخصی نگاه می کند، the caboose است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وسعت نظر (اسم)
largess, breadth, liberalism

ازادگی (اسم)
toleration, liberality, largess, liberalism

اصول ازادی خواهی (اسم)
liberalism

انگلیسی به انگلیسی

• quality or condition of being liberal; political philosophy which supports the protection of an individual's political and civil liberties
liberalism is the belief that people should have a lot of political and individual freedom.

پیشنهاد کاربران

⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است )

⚫ واژه ی برنهاده: آزادیخواهی

⚫ نگارش به خط لاتین: Āzādyxwāhy

⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند:
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حیدری ملایری، دکتر حسابی، دکتر ادیبسلطانی

⚫ سایِن ها ( nuances ) را باهم جابجا نشناسیم.

ازادی خواهی. آزادمنشی
مثال:
He was concerned over growing liberalism in the Church.
او نگران رشد لیبرالیسم و آزادی خواهی در کلیسا بود.
حزب آزادیخواه
آزادی خواهی
حکومت آزادی خواه

بپرس