lexicographical


وابسته بلغت نویسی

جمله های نمونه

1. He attends a lexicographical congress in Chicago, where he is misunderstood by his colleagues, and returns to the Hunter library basement with renewed vigor.
[ترجمه گوگل]او در یک کنگره فرهنگ‌شناسی در شیکاگو شرکت می‌کند، جایی که همکارانش او را اشتباه می‌فهمند و با قدرتی تازه به زیرزمین کتابخانه هانتر باز می‌گردد
[ترجمه ترگمان]او در کنگره ای در شیکاگو که در آن او توسط همکارانش مورد اشتباه قرار گرفته است، شرکت می کند و با نیروی تازه ای به زیرزمین کتابخانه هانتر باز می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The present study aims to improve the lexicographical definition in the CFL dictionary through Multi-dimensional Definition (MDD) principles.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه حاضر بهبود تعریف واژگانی در فرهنگ لغت CFL از طریق اصول تعریف چند بعدی (MDD) است
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه حاضر، بهبود تعریف lexicographical در فرهنگ لغت CFL از طریق اصول چند بعدی تعریف (MDD)می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Lexicographical comparison examines corresponding elements in two sequences and determines the comparison based on the first unequal pair of elements.
[ترجمه گوگل]مقایسه واژگانی عناصر متناظر را در دو دنباله بررسی می کند و مقایسه را بر اساس اولین جفت نابرابر عناصر تعیین می کند
[ترجمه ترگمان]این مقایسه عناصر متناظر را در دو توالی مورد بررسی قرار داده و مقایسه براساس اولین جفت نابرابر عناصر را مشخص می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A bit of lexicographical trivia for you there.
[ترجمه گوگل]در آنجا کمی اطلاعات لغوی برای شما وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اطلاعات کمی در مورد شما وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The lexicographical order on the Cartesian product of a set of totally ordered sets indexed by an ordinal, is itself a total order.
[ترجمه گوگل]نظم واژگانی بر حاصلضرب دکارتی مجموعه ای از مجموعه های کاملاً مرتب که با یک ترتیب نمایه شده اند، خود یک مرتبه کل است
[ترجمه ترگمان]سفارش lexicographical بر روی محصول دکارتی مجموعه ای از مجموعه مرتب سفارش داده شده توسط یک ترتیبی، خودش یک ترتیب کلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Orderings are printed in lexicographical (alphabetical) order, one per line.
[ترجمه گوگل]سفارش ها به ترتیب واژگانی (الفبایی) چاپ می شوند، هر سطر یک عدد
[ترجمه ترگمان]orderings به ترتیب حروف الفبا (الفبایی)، یکی برای هر خط چاپ می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Either the construction of corpus or compiling automation of lexicographical books is task-oriented, and all tasks are processed by the Editor.
[ترجمه گوگل]یا ساخت پیکره یا تدوین خودکار کتاب‌های فرهنگ‌شناسی وظیفه‌محور است و همه وظایف توسط ویراستار پردازش می‌شوند
[ترجمه ترگمان]در این صورت ایجاد پیکره زبانی یا گردآوری خودکار کتاب های lexicographical وظیفه محور است، و همه وظایف توسط ویرایشگر پردازش می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The objective of the "definition" is to provide a "descriptive" explanation of the term or phrase based on lexicographical practice of current usage.
[ترجمه گوگل]هدف از "تعریف" ارائه توضیحی "توصیفی" از اصطلاح یا عبارت بر اساس تمرین واژگانی استفاده فعلی است
[ترجمه ترگمان]هدف \"تعریف\" ارائه یک توضیح \"توصیفی\" از عبارت یا عبارت مبتنی بر استفاده از کاربرد فعلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If two items to be compared are themselves sequences of the same type, the lexicographical comparison is carried out recursively.
[ترجمه گوگل]اگر دو مورد برای مقایسه، خود توالی هایی از یک نوع باشند، مقایسه واژگانی به صورت بازگشتی انجام می شود
[ترجمه ترگمان]اگر دو آیتم در مقایسه با توالی مشابه باشند، مقایسه lexicographical به صورت بازگشتی انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Just to let you know, I do not have a lexicographical whistle. But people think that my job is to let the good words make that difficult left hand turn into the dictionary, and keep the bad words out.
[ترجمه گوگل]فقط برای اطلاع شما سوت لغوی ندارم اما مردم فکر می کنند کار من این است که بگذارم کلمات خوب باعث شوند که آن دست چپ دشوار به فرهنگ لغت تبدیل شود و کلمات بد را حذف کنم
[ترجمه ترگمان]فقط برای اینکه بگذارید شما بدانید، من سوت بلندی ندارم اما مردم فکر می کنند که کار من این است که بگذارم کلمات خوب آن دست چپی را تبدیل به فرهنگ لغت کند و کلمات بد را خاموش نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Section Three provides the mainly results on the spectral moment of bicycle graphs and its lexicographical order.
[ترجمه گوگل]بخش سوم نتایج اصلی را در مورد گشتاور طیفی نمودارهای دوچرخه و ترتیب واژگانی آن ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]بخش ۳، عمدتا نتایج مربوط به لحظه طیفی گراف های دوچرخه و ترتیب lexicographical آن را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Research on the synonyms of the ancient Chinese in the Special book helps to revise the large-scale Chinese lexicographical work.
[ترجمه گوگل]تحقیق در مورد مترادف های چینی های باستان در کتاب ویژه به تجدید نظر در کار فرهنگ شناسی چینی در مقیاس بزرگ کمک می کند
[ترجمه ترگمان]تحقیقات در مورد synonyms چین باستان در کتاب ویژه به اصلاح کاره ای بزرگ چینی در مقیاس بزرگ کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Therefore, the research is of both theoretical and practical significance in bilingual lexicographical study, especially C-E general dictionary compilation.
[ترجمه گوگل]بنابراین، این تحقیق در مطالعه فرهنگ‌شناسی دوزبانه، به‌ویژه تدوین فرهنگ لغت عمومی C-E از اهمیت نظری و عملی برخوردار است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، این تحقیق از اهمیت نظری و عملی در مطالعه lexicographical دو زبانه، به ویژه ترجمه فرهنگ لغت کلی C - E برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Being usable, concise and standard is the other three criteria for good lexicographical translation.
[ترجمه گوگل]قابل استفاده بودن، مختصر بودن و استاندارد بودن سه معیار دیگر برای ترجمه لغت شناسی خوب است
[ترجمه ترگمان]قابل استفاده بودن، مختصر و استاندارد سه معیار دیگر برای ترجمه lexicographical خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of the making of a dictionary

پیشنهاد کاربران

lexicographical ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: فرهنگ‏نگاشتی
تعریف: مربوط به فرهنگ‏نگاری

بپرس