lexical meaning ( زبانشناسی )
واژه مصوب: معنای واژگانی
تعریف: معنایی از واحد واژگانی که تجزیهپذیر است و در واژگان یا فرهنگ لغت درج می شود و به همراه عناصر دستوری معنا، کلیت معنای آن واحد را شکل می دهد
واژه مصوب: معنای واژگانی
تعریف: معنایی از واحد واژگانی که تجزیهپذیر است و در واژگان یا فرهنگ لغت درج می شود و به همراه عناصر دستوری معنا، کلیت معنای آن واحد را شکل می دهد