level the playing field

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
ایجاد شرایط برابر / هم سطح کردن رقابت / رفع تبعیض / برقراری عدالت رقابتی
🔸 تعریف ها:
1. ایجاد شرایطی که در آن همه افراد یا گروه ها فرصت برابر برای موفقیت داشته باشند، بدون مزیت یا تبعیض ذاتی
...
[مشاهده متن کامل]

مثال: The new policy aims to level the playing field for small businesses. سیاست جدید هدفش ایجاد شرایط برابر برای کسب وکارهای کوچک است.
2. رفع نابرابری های ساختاری یا اجتماعی برای تضمین عدالت در رقابت یا مشارکت
مثال: Scholarships help level the playing field for students from low - income families. بورسیه ها به ایجاد شرایط برابر برای دانش آموزان خانواده های کم درآمد کمک می کنن.
🔸 مترادف ها:
equalize – balance the odds – ensure fairness – remove bias – democratize
🔸 ریشه شناسی:
این اصطلاح از دنیای ورزش، به ویژه فوتبال، گرفته شده؛ جایی که �زمین بازی هم سطح� نماد رقابت منصفانه است. در طول زمان، این عبارت وارد حوزه های سیاست، اقتصاد، آموزش و عدالت اجتماعی شده و به صورت استعاری برای توصیف برابری فرصت ها به کار می ره.

مراجعه به Level playing field