levator


(عضله ای که اندام یا بخشی از بدن را بلند می کند) ماهیچه ی فراز بر (یا بالابر)، عضله بالابر، ماهیچه ای که عضو را بالا میبرد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: levatores
(1) تعریف: a muscle that raises a part of the body such as a finger, arm, or eyebrow.

(2) تعریف: a surgical instrument used to raise a depressed piece of a fractured skull.

جمله های نمونه

1. They include the levator and depressor of the trochanter, tibia and tarsus and the levator of the pretarsus.
[ترجمه گوگل]آنها شامل بالابرنده و کاهش دهنده تروکانتر، تیبیا و تارسوس و بالابرنده پرتارسوس هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها شامل levator و چوب trochanter، درشت نی و tarsus و the of هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. OBJECTIVE To investigate into the morphology of levator ani muscle and its anatomical relationship to anorectum so as to provide reference data for the prevention of anus incontinence with surgery.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی مورفولوژی عضله لواتور آنی و رابطه آناتومیک آن با آنورکتوم به منظور ارائه داده های مرجع برای پیشگیری از بی اختیاری مقعد با جراحی
[ترجمه ترگمان]OBJECTIVE برای بررسی مورفولوژی ماهیچه levator و رابطه تشریحی آن با anorectum به گونه ای که داده های مرجع برای جلوگیری از بی اختیاری مقعد با جراحی را فراهم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Of the extrinsic muscles, the levator labii superioris alaeque nasi is the most important dilator.
[ترجمه گوگل]از ماهیچه های بیرونی، levator labii superioris alaeque nasi مهم ترین گشادکننده است
[ترجمه ترگمان]از ماهیچه های extrinsic، levator labii superioris alaeque nasi مهم ترین dilator است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Methods 16 patients (27 eyes) were treated by levator muscle resection and frontalis muscle-fascial flap suspension procedure separately.
[ترجمه گوگل]Methods16 بیمار (27 چشم) با برداشتن عضله لواتور و روش تعلیق فلپ عضله پیشانی-فاشیال به طور جداگانه تحت درمان قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]روش های ۱۶ بیمار (۲۷ چشم ها)توسط ماهیچه levator muscle و frontalis suspension به طور جداگانه مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Labeled motoneurons of levator veli palatini and palatopharyngeus muscle were ipsilaterally located in the rostral part of the nucleus ambiguus.
[ترجمه گوگل]نورون‌های حرکتی برچسب‌دار عضله لواتور Veli Palatini و Palatopharyngeus به صورت همان طرف در قسمت منقاری هسته مبهم قرار داشتند
[ترجمه ترگمان]Labeled motoneurons of levator palatini و palatopharyngeus muscle در بخش rostral از هسته ambiguus قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The mesorectum was not dissected off the levator muscles at abdominal part of the operation, the perineal part of the operation was done in the prone position.
[ترجمه گوگل]مزورکتوم در قسمت شکم از عضلات بالابرنده جدا نشد، قسمت پرینه عمل در حالت پران انجام شد
[ترجمه ترگمان]The در قسمت شکمی از عملیات کنده نشد و بخش perineal عملیات در موقعیت مستعد انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. While performing the bimanual examination, levator ani muscle function can be evaluated by asking the patient to tighten her "vaginal muscles"and hold the contraction as long as possible.
[ترجمه گوگل]در حین انجام معاینه دو دستی، عملکرد عضله لواتور آنی را می توان با درخواست از بیمار برای سفت کردن "ماهیچه های واژن" و حفظ انقباض تا زمانی که ممکن است ارزیابی کرد
[ترجمه ترگمان]در حالی که انجام آزمایش bimanual، عملکرد ماهیچه levator را می توان با درخواست از بیمار برای سفت کردن \"ماهیچه های واژینال\" و نگه داشتن انقباض تا جای ممکن ارزیابی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The electrical connection in the photoelectric s levator involves electronics.
[ترجمه گوگل]اتصال الکتریکی در بالابر فوتوالکتریک شامل الکترونیک است
[ترجمه ترگمان]اتصال الکتریکی در the photoelectric شامل الکترونیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Methods Separated the frontalis aponeurosis flay and the levator palpebrae susperior aponeurosis affected upper eyelid.
[ترجمه گوگل]MethodsAponeurosis فرونتالیس از هم جدا شد و palpebrae بالابر آپونوروز فوقانی را تحت تاثیر قرار پلک فوقانی
[ترجمه ترگمان]روش های جدا کردن پوست frontalis flay و the palpebrae susperior بر روی پلک بالای چشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective To evaluate the importance of levator force measurement in acquired blepharoptosis after blepharoplasty.
[ترجمه گوگل]هدف ارزیابی اهمیت اندازه گیری نیروی بالابر در بلفاروپتوز اکتسابی پس از بلفاروپلاستی
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی اهمیت اندازه گیری نیروی levator در blepharoptosis پس از blepharoplasty
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Methods: Pierce with acupotome from the posterior border of sternocleidomastoid and directly scalenus and levator scapulae.
[ترجمه گوگل]روش‌ها: سوراخ کردن با آکوپتوم از مرز خلفی استرنوکلیدوماستوئید و مستقیماً اسکالنوس و کتف بالابرنده
[ترجمه ترگمان]روش ها: پیرس با acupotome از مرز خلفی جناغی - پستانی و مستقیم scalenus و levator scapulae
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Methods:Pierce with acupotome from the posterior border of sternocleidomastoid and directly release scalenus and levator scapulae.
[ترجمه گوگل]روش ها: با آکوپتوم از مرز خلفی استرنوکلیدوماستوئید سوراخ می شود و به طور مستقیم فلس و کتف بالابرنده آزاد می شود
[ترجمه ترگمان]روش ها: پیرس با acupotome از مرز پشتی جناغی - پستانی و آزادسازی مستقیم scalenus و levator scapulae
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Conclusion Congenital ptosis can be effectively treated by maximum shortening of upper eyelid levator muscle.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری پتوز مادرزادی را می توان با حداکثر کوتاه کردن عضله بالابرنده پلک فوقانی به طور موثر درمان کرد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری ptosis مادرزادی می تواند به طور موثر با حداکثر کوتاه شدن ماهیچه فک بالایی درمان شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Superior division of oculomotor nerve coursed between optic nerve and superior rectus muscle after it left zinn ring(sentence dictionary), its branches entered into the superior rectus muscle and levator muscle.
[ترجمه گوگل]تقسیم برتر عصب بینایی و حرکتی بین عصب بینایی و عضله رکتوس فوقانی پس از ترک حلقه زین (فرهنگ جملات)، شاخه های آن وارد عضله راست فوقانی و عضله بالابر شدند
[ترجمه ترگمان]تقسیم عالی عصب oculomotor بین عصب بینایی و ماهیچه rectus پس از اینکه حلقه zinn (فرهنگ لغت را ترک کرد)، شاخه های آن وارد ماهیچه rectus برتر و ماهیچه levator شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. No separation palpebral conjunctiva from eyeball happened following by levator muscle resection, while it was found after frontalis muscle-fascial flap procedure frequently.
[ترجمه گوگل]جدایی ملتحمه پالپبرال از کره چشم به دنبال برداشتن عضله بالابرنده اتفاق نیفتاد، در حالی که اغلب پس از عمل فلپ عضله پیشانی-فاشیال مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]هیچ جداسازی palpebral از کره چشم در ادامه توسط ماهیچه levator resection رخ نداد، در حالی که بعد از این که کشش ماهیچه ای - fascial به طور مرتب عمل می کند، یافت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• muscle that lifts or raises a part (anatomy)

پیشنهاد کاربران

بپرس