leukocyte

/ˈluːkəˌsaɪt//ˈluːkəˌsaɪt/

معنی: گلبول سفید خون، گویچه سفید خون، دودمان سفید خون
معانی دیگر: (زیست شناسی) سپید یاخته، (درخون) سپید گویچه، گویچه ی سفید

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one of the white or colorless blood cells that normally function to defend the body from infection.

جمله های نمونه

1. The leukocytes maintain their integrity and function during the isolation and labelling procedure.
[ترجمه گوگل]لکوسیت ها یکپارچگی و عملکرد خود را در طول روش جداسازی و برچسب گذاری حفظ می کنند
[ترجمه ترگمان]The انسجام و عملکرد خود را در طول جداسازی و روش برچسب گذاری حفظ می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The indium-111 leukocyte technique is particularly suitable for the present study since it utilises the homing properties of neutrophils in response to specific chemoattractants.
[ترجمه گوگل]تکنیک لکوسیت ایندیوم-111 به ویژه برای مطالعه حاضر مناسب است زیرا از خواص هومینگ نوتروفیل ها در پاسخ به مواد شیمیایی خاص استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]روش leukocyte - ۱۱۱ به طور خاص برای مطالعه حاضر مناسب است چون از ویژگی های homing neutrophils در پاسخ به chemoattractants خاص استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Leukocyte (or white blood cell or white corpuscle ):Any of several types of blood cells that heLP defend the body from infection.
[ترجمه گوگل]لکوسیت (یا گلبول سفید یا گلبول سفید): هر یک از چندین نوع گلبول خونی که کمک می کند از بدن در برابر عفونت محافظت کند
[ترجمه ترگمان]گلبول های سفید (یا گلبول های سفید خون): هر کدام از انواع سلول های خونی که برای دفاع از بدن از عفونت استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The results showed that leukocyte in every group appear the procoagulant activity, specially the APL leukemic cell has the strongest activity.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که لکوسیت ها در هر گروه دارای فعالیت پیش انعقادی هستند، به ویژه سلول های لوسمی APL قوی ترین فعالیت را دارند
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که leukocyte در هر گروه، فعالیت procoagulant را نشان می دهد، به طور خاص این سلول leukemic دارای بیش ترین فعالیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Leukocyte telomeres shorten over time and may marker of a person's biological age.
[ترجمه گوگل]تلومرهای لکوسیت در طول زمان کوتاه می شوند و ممکن است نشانگر سن بیولوژیکی فرد باشند
[ترجمه ترگمان]leukocyte telomeres طول زمان را کوتاه می کند و ممکن است نشانگر سن بیولوژیکی یک فرد باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Bovine leukocyte adhesion deficiency ( BLAD ) is autosomal recessive disease. The pathogeny of BLAD is genic mutation of CD18-integrins on the leukocyte.
[ترجمه گوگل]کمبود چسبندگی لکوسیت گاوی (BLAD) یک بیماری اتوزومال مغلوب است پاتوژن BLAD جهش ژنیک CD18-اینتگرین بر روی لکوسیت است
[ترجمه ترگمان]نقص چسبندگی leukocyte leukocyte (BLAD)بیماری مغلوب اتوزومال است The of جهش genic - integrins در the است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective To investigate the anti-inflammatory effects of secretory leukocyte protease inhibitor(SLPI) on newborn rats with lipopolysaccharide(LPS)-induced acute lung injury(ALI).
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثرات ضد التهابی مهارکننده پروتئاز لکوسیت ترشحی (SLPI) بر روی موش های صحرایی تازه متولد شده با آسیب حاد ریه ناشی از لیپوپلی ساکارید (LPS) (ALI)
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی اثرات ضد التهاب بازدارنده پروتئاز می تواند بر روی موش های تازه متولد شده با lipopolysaccharide (LPS)- که منجر به آسیب حاد ریوی می شود (علی)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Conclusion Polymorphonuclear leukocyte chemotaxis might be the effect biomarker of n-hexane but needs to be explored father.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری کموتاکسی لکوسیت پلی‌مورفونوکلئر ممکن است بیومارکر اثر N-هگزان باشد، اما نیاز به بررسی دارد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری Polymorphonuclear leukocyte chemotaxis ممکن است اثر biomarker ناشی از n - هگزان باشد اما باید به عنوان پدر مورد بررسی قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We previously established leukocyte - specific protein 1 ( LSP 1 ) as a marker for fibrocytes.
[ترجمه گوگل]ما قبلاً پروتئین اختصاصی لکوسیت 1 (LSP 1) را به عنوان نشانگری برای فیبروسیت ها ایجاد کردیم
[ترجمه ترگمان]ما قبلا پروتیین leukocyte ۱ (LSP ۱)را به عنوان یک نشانگر برای fibrocytes ایجاد کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The swine major histocompatibility complex or swine leukocyte antigen(SLA)is one of the most gene-dense and the most polymorphism regions in the swine genome.
[ترجمه گوگل]کمپلکس اصلی سازگاری بافتی خوکی یا آنتی ژن لکوسیت خوکی (SLA) یکی از غلیظ ترین و چندشکلی ترین مناطق در ژنوم خوکی است
[ترجمه ترگمان]The swine یا آنتی ژن leukocyte swine (SLA)یکی از the و most مناطق ژنوم خوکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The HLA ( Human Leukocyte Antigen ) is the major antigenic system of histocompatibility in human.
[ترجمه گوگل]HLA (آنتی ژن لکوسیت انسانی) سیستم آنتی ژنی اصلی سازگاری بافتی در انسان است
[ترجمه ترگمان]HLA (Human leukocyte)یک سیستم بزرگ antigenic of در انسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Early absorption of the hematoma marked by polymorphonuclear leukocyte infiltration was seen within 48 hours of the ictus.
[ترجمه گوگل]جذب اولیه هماتوم که با نفوذ لکوسیت پلی‌مورفونکلئر مشخص شده بود، طی 48 ساعت پس از اکتوس مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]جذب اولیه of با نفوذ polymorphonuclear leukocyte در عرض ۴۸ ساعت از the مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Peripheral leukocyte and acidophilic granulocyte were decreased.
[ترجمه گوگل]لکوسیت محیطی و گرانولوسیت اسیدوفیل کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]leukocyte محیطی و acidophilic granulocyte کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We propose a novel variation, namely that proteoglycans on an endothelial cell can bind and present cytokines to passing leukocytes.
[ترجمه گوگل]ما یک تغییر جدید را پیشنهاد می کنیم، یعنی پروتئوگلیکان ها روی یک سلول اندوتلیال می توانند سیتوکین ها را به لکوسیت های عبوری متصل کرده و ارائه دهند
[ترجمه ترگمان]ما یک تغییر جدید را پیشنهاد می کنیم، یعنی این که proteoglycans در یک سلول اندوتلیال می تواند cytokines را متصل و present کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گلبول سفید خون (اسم)
leukocyte

گویچه سفید خون (اسم)
leukocyte, white corpuscle

دودمان سفید خون (اسم)
leukocyte

انگلیسی به انگلیسی

• white blood cell

پیشنهاد کاربران

leukocytes
White Blood Cells
گویچه های سفید خون را گویند
در خون افراد بالغ و نرمال 5 نوع گویچه سفید دیده می شود
نوتروفیل ها , لنفوسیت ها، ائوزینوفیل ها , بازوفیل ها , مونوسیت ها
بیشترین در صد گویچه های سفید خون متعلق به نوتروفیل ها و لنفوسیت هاست
...
[مشاهده متن کامل]

و کمترین درصد متعلق به بازوفیل هاست
لینک زیر ویژگی های هسته و سیتوپلاسم این 5 نوع گویچه سفید را نشان می دهد

منابع• https://s20.picofile.com/file/8443612834/ویژگی_های_گلبول_های_سفید_خون_لکوسیت_ها_BY_MEHDI_KHAJEH.jpg
leukocyte ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: سفیدگویچه
تعریف: یاختۀ خونی بی رنگی که حرکتی آمیبی دارد

بپرس