lettered

/ˈletərd//ˈletəd/

معنی: فاضل، دانا، عالم، فرهنگی، حرفی، باسواد
معانی دیگر: قادر به خواندن و نوشتن، دانشمند، پرسواد

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: marked or inscribed with letters.
متضاد: unlettered
مشابه: literal

(2) تعریف: educated; scholarly; learned.
متضاد: unlettered
مشابه: academic, learned, literate, scholarly, wise

جمله های نمونه

1. Several pages are lettered in gold.
[ترجمه گوگل]چندین صفحه با حروف طلایی نوشته شده است
[ترجمه ترگمان]چندین صفحه با حروف طلایی نوشته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The card was neatly lettered P. A. DUFFY.
[ترجمه گوگل]کارت با حروف منظم P A DUFFY نوشته شده بود
[ترجمه ترگمان]کارت با دقت زیادی از پی پی بود الف duffy
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He lettered in basketball at Brandeis.
[ترجمه گوگل]او در بسکتبال در برندیس نامه می نوشت
[ترجمه ترگمان]او در بسکتبال در Brandeis با سواد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Burkoth lettered in soccer.
[ترجمه گوگل]بورکوث در فوتبال نامه نوشت
[ترجمه ترگمان]Burkoth در فوتبال حرف می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. LaRue, a 3 engineering student, has also lettered in football and baseball.
[ترجمه گوگل]لارو، 3 دانشجوی مهندسی، در فوتبال و بیسبال نیز نامه نگاری کرده است
[ترجمه ترگمان]LaRue، یک دانشجوی ۳ مهندسی، هم از لحاظ فوتبال و بیسبال دارای مهارت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Alexander played piano, lettered in basketball and tennis and excelled as a student leader.
[ترجمه گوگل]اسکندر پیانو می نواخت، در بسکتبال و تنیس حرف می زد و به عنوان یک رهبر دانش آموز عالی بود
[ترجمه ترگمان]آلکساندر پیانو می نواخت و با مهارت در بسکتبال و تنیس بازی می کرد و به عنوان یک رهبر دانشجویی برتر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Its surface is carved in some detail and lettered to show the continents and oceans.
[ترجمه گوگل]سطح آن با جزئیات حکاکی شده و با حروف قاره ها و اقیانوس ها را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]سطح آن با جزئیات و با حروف علامت گذاری شده تا قاره ها و اقیانوس ها را نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I lettered in track my senior year.
[ترجمه گوگل]سال ارشدم را در مسیر نامه نوشتم
[ترجمه ترگمان] سال آخر دبیرستان با خودم حرف زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For easier trips, use lettered trains.
[ترجمه گوگل]برای سفرهای راحت تر، از قطارهای حروف دار استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]برای سفره ای ساده تر، از قطارهای lettered استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Events in blue are approximate dates. The lettered items in the calendar have corresponding notes below.
[ترجمه گوگل]رویدادهای آبی تاریخ تقریبی هستند موارد با حروف در تقویم دارای یادداشت های مربوطه در زیر هستند
[ترجمه ترگمان]اتفاقات مربوط به آبی تاریخ تقریبی هستند موارد lettered در تقویم، یادداشت های مربوط زیر را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But look again. A hand - lettered a green sport - utility vehicle reads: " Just married to the pump. "
[ترجمه گوگل]اما دوباره نگاه کن روی یک وسیله نقلیه اسپرت سبز رنگ نوشته شده است: "تازه با پمپ ازدواج کردم "
[ترجمه ترگمان]اما دوباره نگاه کنید یک وسیله نقلیه با مهارت به زبان سبز می گوید: \" فقط با پمپ عروسی کنید \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This shop specializes in making gold - lettered signBoard, and your patronage is welcome.
[ترجمه گوگل]تخصص این فروشگاه در ساخت تابلوی حروف طلایی است و از حمایت شما استقبال می شود
[ترجمه ترگمان]این مغازه متخصص در ساختن signboard با حروف طلایی است و حمایت شما قابل استقبال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Have them lettered on the pillars of your houses and over the doors of your towns.
[ترجمه گوگل]آنها را بر ستون های خانه هایتان و بر درهای شهرتان بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها از ستون های خانه های خود و در بالای دره ای این شهر با آن ها سخن می گویند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The word " exit " was lettered on the door.
[ترجمه گوگل]کلمه "خروج" روی در نوشته شده بود
[ترجمه ترگمان]کلمه \"خروج\" به سمت در نوشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فاضل (صفت)
accomplished, learned, scholarly, lettered, exceeding, redundant, separative

دانا (صفت)
capable, wise, sage, learned, lettered, spry, astute, knowing, sagacious, sapient

عالم (صفت)
learned, lettered, erudite

فرهنگی (صفت)
lettered, cultural

حرفی (صفت)
lettered, literal, lexical

باسواد (صفت)
lettered, literate

انگلیسی به انگلیسی

• educated; literate; of or pertaining to learning; marked with letters
something that is lettered is covered or decorated with letters or words.

پیشنهاد کاربران

This term refers to someone who is highly educated or knowledgeable in a particular field. It implies that the person has earned multiple degrees or certifications.
شخصی که تحصیلات عالی یا دارای دانش در زمینه خاصی دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

به این معنی است که شخص چندین مدرک یا گواهینامه را کسب کرده است.
خبره
“He’s a lettered professor in the field of astrophysics. ”
In a discussion about academic achievements, one might mention, “She’s lettered in three different disciplines. ”
A person might describe themselves as “lettered” when discussing their extensive knowledge in a specific subject.

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-learned/

بپرس