1. He stuck the note through her letter box.
[ترجمه گوگل]او یادداشت را در جعبه نامه او چسباند
[ترجمه ترگمان]یادداشت را از جعبه her بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I peered through the letter box.
3. A leaflet was shoved through my letter box.
[ترجمه گوگل]جزوه ای در صندوق نامه ام ریخته شد
[ترجمه ترگمان]بروشور در صندوق نامه من وارد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The repair bill had come through Henry's letter box along with some Christmas cards.
[ترجمه گوگل]صورتحساب تعمیر از طریق صندوق نامه هنری همراه با چند کارت کریسمس آمده بود
[ترجمه ترگمان]لایحه تعمیر به همراه چند کارت کریسمس از جعبه نامه هنری امده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Cutting letter box slots in doors is a job most of us have to do once or twice in a decade.
[ترجمه گوگل]برش شکاف های جعبه نامه در درها کاری است که اکثر ما باید یک یا دو بار در یک دهه انجام دهیم
[ترجمه ترگمان]باز کردن سبدهای کاغذ در درها شغلی است که اغلب ما باید یک یا دو بار در یک دهه انجام دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Get a special cover for the letter box.
[ترجمه گوگل]یک جلد مخصوص برای صندوق نامه تهیه کنید
[ترجمه ترگمان]یه پوشش ویژه برای جعبه نامه بگیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Where is the nearest letter box?
8. Time was when monitoring a suspected dead - letter box involved laborious work by humans.
[ترجمه گوگل]زمان زمانی بود که نظارت بر یک جعبه نامه مظنون مرده شامل کار پرزحمت انسان ها بود
[ترجمه ترگمان]زمان آن بود که بر یک جعبه نامه مرده که کار پر زحمت انسان بود نظارت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Ignace found in his letter box a soiled folded paper containing Kessler's twenty - five dollars.
[ترجمه گوگل]ایگنیس در جعبه نامه خود یک کاغذ تا شده کثیف حاوی بیست و پنج دلار کسلر پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]Ignace در جعبه کاغذی که حاوی بیست و پنج دلار بود پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Post the letter through the slit in the letter box.
[ترجمه گوگل]نامه را از طریق شکاف در جعبه نامه ارسال کنید
[ترجمه ترگمان]نامه را از شکاف در جعبه نامه پست کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Then she puts it in a letter box.
[ترجمه گوگل]سپس آن را در جعبه نامه می گذارد
[ترجمه ترگمان]سپس آن را در یک جعبه کاغذی قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. There's a policeman standing near the letter box.
[ترجمه گوگل]یک پلیس نزدیک صندوق نامه ایستاده است
[ترجمه ترگمان]پلیسی در کنار صندوق پست ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He had nailed up the letter box at the door.
[ترجمه گوگل]صندوق نامه را به در میخکوب کرده بود
[ترجمه ترگمان]جعبه نامه را به در چسبانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Let yourself out and post the keys through the letter box.
[ترجمه گوگل]خودتان را رها کنید و کلیدها را از طریق صندوق نامه پست کنید
[ترجمه ترگمان]برو بیرون و کلید صندوق نامه ها را پست کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The postman put a bundle of letters through the letter box.
[ترجمه گوگل]پستچی یک دسته نامه را در صندوق نامه گذاشت
[ترجمه ترگمان]پستچی یک بسته نامه در صندوق نامه ها گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. The cards had been stuck through the letterbox.
[ترجمه گوگل]کارت ها در صندوق نامه گیر کرده بودند
[ترجمه ترگمان]ورق ها لای the گیر کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. The rattle of the letterbox was music to my ears - the letter had arrived at last.
[ترجمه گوگل]صدای جغجغه صندوق نامه برای گوشم موسیقی بود - بالاخره نامه رسید
[ترجمه ترگمان]صدای ناقوس کلیسا به گوش من رسید - نامه آخرش رسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. I'll post the key through your letterbox when I leave.
[ترجمه گوگل]وقتی رفتم کلید را از طریق صندوق نامه شما ارسال می کنم
[ترجمه ترگمان]وقتی از آنجا بیرون می روم کلید را از طریق letterbox پست می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. The morning post clattered through the letterbox.
[ترجمه گوگل]پست صبح از طریق صندوق نامه به صدا در آمد
[ترجمه ترگمان]زنگ صبح به صدا در آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. There was a note put through her letterbox.
[ترجمه گوگل]یادداشتی در صندوق نامه او گذاشته شده بود
[ترجمه ترگمان]یادداشتی در دستش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. So he poked his nose through the letterbox.
[ترجمه گوگل]بنابراین بینی خود را در صندوق پست فرو برد
[ترجمه ترگمان]بدین ترتیب بینی خود را از میان the بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
22. The rattle of the letterbox told her that the postman had just delivered the mail.
[ترجمه گوگل]صدای جغجغه صندوق نامه به او گفت که پستچی به تازگی نامه را تحویل داده است
[ترجمه ترگمان]تلق تلق تلق تلق کنان به او گفت که پستچی نامه را تحویل داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
23. He then passed it through the letterbox and the baby ate her meal on the freezing patio.
[ترجمه گوگل]سپس آن را از صندوق نامه عبور داد و کودک غذای او را در پاسیو یخ زده خورد
[ترجمه ترگمان]بعد آن را از میان the رد کرد و بچه غذای او را روی حیاط خلوت سرد خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. The letterbox clashed and no letters came.
[ترجمه گوگل]صندوق نامه به هم خورد و نامه ای نیامد
[ترجمه ترگمان]The با هم برخورد کردند و هیچ نامه ای نرسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. The family wedges its letterbox into a crack in the cemetery wall.
[ترجمه گوگل]خانواده صندوق نامه خود را در شکاف دیوار قبرستان فرو می کنند
[ترجمه ترگمان]آن خانواده letterbox را به شکافی در دیوار قبرستان تبدیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. Let me guess, you dropped them in the letterbox by mistake.
[ترجمه گوگل]بگذار حدس بزنم، اشتباهی آنها را در صندوق پست انداختی
[ترجمه ترگمان]بذار حدس بزنم، تو اونا رو به اشتباه انداختی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
27. But the letterbox was hidden within a little campground.
[ترجمه گوگل]اما صندوق نامه در یک کمپ کوچک پنهان شده بود
[ترجمه ترگمان]اما letterbox در یک اردوگاه کوچک پنهان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
28. Peep through the letterbox and see if anyone is at home.
[ترجمه گوگل]صندوق پستی را نگاه کنید و ببینید کسی در خانه است یا خیر
[ترجمه ترگمان]از through عبور کنید و ببینید که آیا کسی در منزل است یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
29. Whiston fire station officer Phil Brammeier blasted pranksters who fired a rocket firework through a letterbox in Scott Avenue.
[ترجمه گوگل]فیل برامایر، افسر ایستگاه آتش نشانی ویستون، شوخی هایی را که آتش بازی موشکی را از طریق صندوق نامه در خیابان اسکات شلیک کرده بودند، منفجر کرد
[ترجمه ترگمان]ایستگاه آتش نشانی Whiston، سرهنگ فیل Brammeier، که یک راکت آتش بازی را در خیابان اسکات روشن کرده بود، باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید