معنی: کند کردن، انقطاع، فروکشمعانی دیگر: 1- کند شدن، کم شدن 2- ایستادن، انقطاع، فروکش، مکک، مکک کردن، خفیف شدن، (عامیانه)، کم شدن (مثلا کوشش و تقلا)، تخفیف، کاهش، وقفه، ایست، درنگ
[ترجمه گوگل] افت در انتقاد مطبوعات از رئیس جمهور [ترجمه ترگمان] انتقادی که در انتقاد از رئیس جمهور به عمل آمد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. We have overspent . We'll have to let up our expenditures next month.
[ترجمه گوگل]ما بیش از حد خرج کرده ایم ماه آینده باید هزینه هایمان را کاهش دهیم [ترجمه ترگمان] ما \"overspent\" داریم ماه بعد باید به expenditures بپردازیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Let up on Jane. She is sick.
[ترجمه گوگل]دست از سر جین بردار او مریض است [ترجمه ترگمان]بیا بریم سراغ جین اون مریضه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The rain didn't let up all day.
[ترجمه خدیجه] باران تمام روز قطع نشد.
|
[ترجمه گوگل]باران تمام روز فروکش نکرد [ترجمه ترگمان]باران تمام روز را بیدار نکرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Don't let up before you get all things finished.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه همه کارها را تمام کنید تسلیم نشوید [ترجمه ترگمان]پیش از این که همه چیز را به آخر برسانی دست از سرم بردار [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. We can't let up on our efforts to compete with other more successful firms.
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم از تلاش خود برای رقابت با سایر شرکت های موفق تر دست برداریم [ترجمه ترگمان]ما نمی توانیم به تلاش های خود برای رقابت با شرکت های موفق تر دیگر اجازه بدهیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. When he was with her, his nerve never let up.
[ترجمه گوگل]وقتی با او بود، اعصابش قطع نمی شد [ترجمه ترگمان]، وقتی با اون بود اعصابش هیچ وقت تسلیم نشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The rain had let up.
[ترجمه گوگل]باران تمام شده بود [ترجمه ترگمان]باران راه افتاده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The wind let up during the night.
[ترجمه گوگل]باد در طول شب خاموش شد [ترجمه ترگمان]باد در طول شب می وزید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Mother thought the pain would never let up.
[ترجمه گوگل]مادر فکر می کرد که درد هرگز تسلیم نخواهد شد [ترجمه ترگمان]مادر فکر می کرد که درد هرگز از پا در نخواهد آمد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. We mustn't let up, even though we're winning.
[ترجمه گوگل]ما نباید تسلیم شویم، حتی اگر برنده هستیم [ترجمه ترگمان]ما نباید از هم جدا بشیم، حتی با وجود اینکه داریم برنده میشیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Will the rain ever let up?
[ترجمه گوگل]آیا هرگز باران قطع می شود؟ [ترجمه ترگمان]آیا باران هرگز از پا در نخواهد آمد؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The wind had dropped and the rain gradually let up.
[ترجمه گوگل]باد کم شده بود و بارون کم کم کم شده بود [ترجمه ترگمان]باد از زمین افتاده بود و باران کم کم شروع به وزیدن کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. That O'Neill man isn't going to let up now he's got his teeth into it.
[ترجمه گوگل]آن مرد اونیل حالا دست از کار نمی کشد، او به این موضوع دست می زند [ترجمه ترگمان]این مرد Neill حالا دیگر نمی خواهد بلند شود، دندان هایش را در آن فرو می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The moral is simple: do not let up until the time-up bell sounds.
[ترجمه نسرین عیدانی] اصل ساده اخلاقی اینست: تا زمانی که زنگ پایان به صدا درنیامده دست از تلاش برندارید ( کم کاری نکنید )
|
[ترجمه گوگل]اخلاقیات ساده است: تا زمانی که زنگ زمان به صدا درآمده است دست از تلاش برندارید [ترجمه ترگمان]اخلاقی ساده است: تا زمانی که زنگ ساعت به صدا در آید، رها نکنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The pressure at work continued without any letup.
[ترجمه گوگل]فشار در محل کار بدون هیچ وقفه ای ادامه یافت [ترجمه ترگمان]فشار کار بدون وقفه ادامه یافت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. Streets were flooded, but still there was no let-up in the rain.
[ترجمه گوگل]خیابان ها آبگرفته بود، اما باز هم از بارش باران خبری نبود [ترجمه ترگمان]خیابان ها پر از سیل بود، اما هنوز باران نمی بارید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. There was no let-up in the battle on the money markets yesterday.
[ترجمه گوگل]دیروز در نبرد در بازارهای پول هیچ وقفه ای وجود نداشت [ترجمه ترگمان]دیروز در نبرد با پول در بازار پولی وجود نداشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. There can be no let-up in the war against drugs.
[ترجمه گوگل]در جنگ با مواد مخدر نمی توان تسلیم شد [ترجمه ترگمان]در جنگ علیه مواد مخدر نمی توان اجازه داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. At peak times there is no let-up with an endless string of calls back-to-back.
[ترجمه گوگل]در زمانهای اوج، با یک رشته بیپایان تماسهای پشت سر هم، مهلتی وجود ندارد [ترجمه ترگمان]در زمان اوج، هیچ راه حلی برای یک رشته پایان ناپذیر از تماس های پشت به عقب وجود ندارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. The second period saw no let-up from either side with both still determined to play 15-man rugby.
[ترجمه گوگل]در دوره دوم هیچ وقفه ای از هیچ یک از طرفین دیده نشد و هر دو هنوز مصمم به بازی راگبی 15 نفره بودند [ترجمه ترگمان]دوره دوم اجازه خروج از هر دو طرف را نداشت و هر دوی آن ها هنوز مصمم به بازی راگبی ۱۵ نفره بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. On past form he need fear no let-up in the fight.
[ترجمه گوگل]در فرم گذشته او نیاز به ترس ندارد و در مبارزه رها نمی شود [ترجمه ترگمان]در حالت گذشته او به ترس نیاز دارد، نه در جنگ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
22. Conference speakers repeatedly called for no let-up against the unions.
[ترجمه گوگل]سخنرانان کنفرانس بارها خواستار عدم تسلیم شدن در برابر اتحادیه ها شدند [ترجمه ترگمان]سخنرانان کنفرانس به طور مکرر خواستار عدم اجازه در برابر اتحادیه ها شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
23. There was to be no let-up for more than three months.
[ترجمه گوگل]قرار نبود بیش از سه ماه رها شود [ترجمه ترگمان]بیش از سه ماه بود که اجازه ورود به آنجا را نداشتیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. The winds howled and moaned without letup.
[ترجمه گوگل]بادها بی وقفه زوزه می کشیدند و ناله می کردند [ترجمه ترگمان]باد زوزه می کشید و ناله می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. There's going to be no let-up, you know.
[ترجمه گوگل]میدونی که هیچ مهلتی وجود نداره [ترجمه ترگمان]هیچ راه فراری در کار نیست، خودت که می دونی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. They pressed on without letup until they got to the top of the hill.
[ترجمه گوگل]آنها بدون وقفه ادامه دادند تا اینکه به بالای تپه رسیدند [ترجمه ترگمان]به راه افتادند، تا اینکه به بالای تپه رسیدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
27. We must develop the advanced productive forces without letup.
[ترجمه گوگل]ما باید نیروهای مولد پیشرفته را بدون وقفه توسعه دهیم [ترجمه ترگمان]ما باید نیروهای تولیدی پیشرفته را بدون letup توسعه دهیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
28. There was never a letup in the noise.
[ترجمه گوگل]هرگز در سر و صدا وقفه ای وجود نداشت [ترجمه ترگمان]هیچ وقت صدایی در این سر و صدا نمی آمد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
کند کردن (فعل)
slacken, rebate, clog, dull, blunt, sheathe, decelerate, hebetate, let up
• become less extreme or slower (e.g. "it's been snowing so hard for a long time. will it ever let up?") if there is a let-up of something unpleasant, there is a reduction in the intensity of it. lessening, reduction (of pressure, force, effort, etc.); pause, break
پیشنهاد کاربران
let - up a pause or reduction in something, usually something bad اسم/ مکث یا کاهش در چیزی، معمولاً چیزی بد The airline authorities are not expecting a let - up in delays ( = are not expecting delays to stop ) for the rest of the summer. ... [مشاهده متن کامل]
As the end of 2023 approaches, the Israeli offensive is showing no signs of any let - up and the death toll is certain to rise on both sides as fighting continues.
بند آمدن قطع شدن متوقف شدن دست از تلاش برداشتن
اَمان دادن
letup ( noun=respite وقفه
This phrasal verb means stop completely or at least become slower معنی متوقف شدن به طور کامل یا کند شدن یا بند اومدن در مورد بارون برای مثال: Let's stay inside until the rain Lets up بیا تا بارون بند میاد صبر کنیم یا داخل بمونیم . @لَنگویچ
شل گرفتن Ex : if you let up you you will lag behind
[The Weather Improves] [Collocation] the rain stops/lets up/holds off
To relax To slow down به خود فشار نیاوردن ! If you don't let up, you will collapse. اگه همچنان به خودت فشار بیاری. . . .
فروکش کر دن فشار - استراحت کردن - خلاصی یافتن
۱ - خفیف شدن - فروکش کردن - ایستادن The traffic in this city never lets up, even at night ۲ - دست برداشتن از انجام کاری - بیخیال شدن You’re doing really well, but you can’t afford to let up now ۳ - ( به کسی ) سخت نگرفتن Let up on Jane. She is sick