let someone off the hook

پیشنهاد کاربران

بیخیال کسی شدن، کسی رو ( از قید و بند چیزی ) آزاد کردن، یا به کسی زندگیِ دوباره بخشیدن.
*
وقتی کسی از یه موقعیت سخت نجات داده میشه یا بخشیده/آزاد میشه از این عبارت استفاده میکنن؛ اون فرد لزوماً خطایی انجام نداده. مثلاً اگه یه نفر کسی رو گروگان بگیره ولی بعدش آزادش کنه، از این عبارت استفاده میکنن، مثال:
...
[مشاهده متن کامل]

"A professional hostage negotiator persuaded the hostage - taker to let the innocent people off the hook. "

نادیده گرفتن اشتباه کسی
مثال: You do "letting off the hook" really well.
ترجمه: تو نادیده گرفتن خطای آدما خیلی خوبی
مسئولیتی رو از رو شونه کسی برداشتن
Eg ) my mom help me all the time and get/let me of the hook
خلاص از مخمصه
کسی را خلاص کردن
اجازه داده که کسی قسر در بره ( قسر در رفتن )
نادیده گرفتن خطا یا اشتباه کسی
I came to work over an hour late today but luckily my boss was in a good mood and he let me off the hook
من امروز بیش از یک ساعت دیر رفن سر کار اما خوشبختانه حال رییسم خوب بود و او نادیده گرفت تاخیر منو

بپرس