بنا به جمله، از معادلای مختلفی می شه استفاده کرد:بی خیال شدن، ول کردن، ; کاری نداشتن و . . .
I'll let you of this time, but don't you do it again
این دفه می ذارم بری/کاریت ندارم، اما دیگه این کارو نکن.
این دفه می ذارم بری/کاریت ندارم، اما دیگه این کارو نکن.
Let somebody off = اصطلاح هست یعنی بی خیال کسی شدن ، از خیر کسی یا چیزی گذشتن
مثال :
The police let him off with a warning and did not arrest him
پلیس با یک اخطار بی خیالش شد و بازداشتش نکرد.
مثال :
پلیس با یک اخطار بی خیالش شد و بازداشتش نکرد.