let slide


در بوته ی اهمال گذشتن، اهمال کردن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to fail to pay attention to or act upon.
مترادف: disregard, neglect
مشابه: abandon, drop, forget, slight

- He was so busy that he had to let the house repairs slide for a while.
[ترجمه یاسمین] آنقدر سرش شلوغ بود که مجبور شد برای مدتی بازسازی خانه را بیخیال شود
|
[ترجمه گوگل] آنقدر سرش شلوغ بود که مجبور شد بگذارد تعمیرات خانه برای مدتی کم شود
[ترجمه ترگمان] آنقدر سرش شلوغ بود که مجبور شد برای مدتی در خانه کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• allow things to take their natural course of action, not interfere

پیشنهاد کاربران

Let this slide : بی خیال این قضییه شو
پشت گوش انداختن و اهمیت ندادن - بیخیال چیزی شدن
بیخیال شدن
رها کردن

بپرس