اجارہ دادن
همون release هست که معادل ول دادن، رها کردن، بیرون دادن، آزاد کردن و غیره است
Ali
1 - فریاد کشیدن و صدای بلند ایجاد کردن
2 - گشادتر کردن یک لباس ( ایجاد درز )
3 - آزاد کردن ، خارج کردن
4 - تمام شدن کلاس ، دانشگاه یا فیلم
اگرم جایی با let out rooms مواجه شدین به معنای اجاره دادن اتاق به دانشجو یا . . . ست.
Let - out
عذر و بهانه الکی
بیرون دادن، سر دادن، رها کردن، آشکار کردن به نوعی معنای دور این کلمه ست که در اینحالت باunvei ، discover یا reveal مترادف خواهد بود .
. She let out a sighآهی کشید.
Let out a gasp of incredulity
... [مشاهده متن کامل]
نفسی از ناباوری بیرون بده!
Herb let out breath
گیاه نفس را بیرون می دهد
Gibbons let out a laugh
گیبون خنده ای بلند ( رها ) کرد یا سر داد
فاش کردن
لو دادن
رها کردن
آزاد کردن
بلند کردن ( طول لباس و. . . )
گشاد کردن ( لباس )
تخلیه کردن احساسات شخصی خود ، let it out, به زبان ساده، خودت خالی کن، بریز بیرون
دور کردنlet out all your stress, استرس هایت رو از خودت دور کن
خارج کردن
روانشناسی : برون افکنی
مکانی را ترک کردن
به معنای بیرون آمدن هم هست.
مثلا Let out a room از اتاق بیرون اومدن
در جمله زیر
Let out a howl
ضجه کشیدن
جیغ کشیدن
فریاد سردادن
اجاره دادن
خارج ساختن
اقرار کردن
لو دادن
آزاد
رها
فاش
باز کردن
1. بیرون دادن ( صدای ناگهانی )
2. اجازه به بیرون رفتن یا فرار کردن دادن
در مورد لباس یا اشیا یعنی "باز کردن ( گشاد کردن ) "
1. جیغ و فریاد کشیدن . . . بیرون دادن . مثال he let out shriek
2. . گشاد کردن لباس I likely let my dress out من اغلب گشاد میکنم لباسمو
3. اجاره دادن we are letting out our son's room to a student ما داریم اجاره میدیم اتاق پسرمون رو به یک دانش آموز
4 . به اتمام رسوندن و ترک کردن
1. به زبان اوردن . جیغ و فریاد و آه کشیدن let out sth
2. گشاد کردن لباسlet sth out
3. شارژ دادن برای ساختمان
4. به اتمام رساندن و ترک کردن . . مثلا پایان مدرسه و ترک کردن آن
به زبان آوردن when Terry discovered that he had been abandoned he let out an angry oath.
تری وقتی فهمید که او را تنها گذاشته بودند ناسزایی را از روی خشم به زبان آورد .
رها کردن یک حیوان
خاتمه یافتن و به پایان رسیدن
جار و جنجال به پا کردن
اجاره دادن
معنی اسمی : فرصتی برای فرار یا اجتناب کردن از یک موقعیت سخت
معنی فعلی : تمام شدن ، خاتمه یافتن
Shriek
آزادشدن
خارج شدن
با صدای بلند گفتن
( جیغ، فریاد و غیره ) زدن
گفتن
فحش دادن
کشیدن ( فریاد و داد و جیغ کشیدن )
سر دادن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٤)