let ego run the show

پیشنهاد کاربران

🔸 تعریف ها:
1. ** ( روان شناختی – رفتاری ) :**
وقتی فرد اجازه می دهد که غرور، خودبزرگ بینی، یا نیاز به برتری طلبی تصمیمات، واکنش ها، یا روابطش را کنترل کند
مثال:
> He let his ego run the show and ruined the negotiation.
...
[مشاهده متن کامل]

> گذاشت نفسش همه چی رو بچرخونه و مذاکره رو خراب کرد.
2. ** ( استعاری – انتقادی ) :**
بیانگر حالتی که فرد به جای منطق، همدلی، یا واقع بینی، تحت تأثیر نفس و خودخواهی عمل می کند
مثال:
> Don’t let your ego run the show when you’re trying to build trust.
> وقتی می خوای اعتماد بسازی، نذار غرورت همه چی رو بچرخونه.
3. ** ( رفتاری – مدیریتی ) :**
در توصیف رهبران یا افراد تأثیرگذار، برای نقد رفتارهایی که ناشی از خودمحوری یا نیاز به کنترل هستند
مثال:
> A good leader doesn’t let ego run the show.
> یه رهبر خوب نمی ذاره نفسش همه چی رو کنترل کنه.
- - -
🔸 مترادف ها:
act out of pride – be ego - driven – let arrogance lead – be ruled by ego – lose humility – let self - importance take over