lessening

جمله های نمونه

1. the pain was lessening
درد داشت کم می شد.

2. By lessening your own tension you help to relax others in your sphere; relaxation and tension are infectious.
[ترجمه گوگل]با کاهش تنش خود به آرامش دیگران در حوزه خود کمک می کنید آرامش و تنش عفونی هستند
[ترجمه ترگمان]با کاهش استرس خود به استراحت دیگران در حوزه خود کمک می کنید؛ آرامش و تنش عفونی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Her trusting Donald like this, it was lessening the value of her trust in him.
[ترجمه گوگل]اعتماد او به دونالد به این شکل، ارزش اعتماد او را به او کاهش می داد
[ترجمه ترگمان]اعتماد او به دانلد طوری بود که ارزش اعتماد او را بیشتر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This naturally leads to a lessening of tension in the body.
[ترجمه گوگل]این به طور طبیعی منجر به کاهش تنش در بدن می شود
[ترجمه ترگمان]این به طور طبیعی منجر به کاهش تنش در بدن می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The pain was already lessening.
[ترجمه گوگل]درد از قبل کم شده بود
[ترجمه ترگمان]درد همین حالا کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To some extent, this may indicate a lessening preference for the institutions of marriage.
[ترجمه گوگل]تا حدودی، این ممکن است نشان دهنده تمایل کمتر به نهادهای ازدواج باشد
[ترجمه ترگمان]تا حدودی، این ممکن است نشان دهنده کاهش تخفیف برای موسسات ازدواج باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The talks have resulted in a lessening of suspicion.
[ترجمه گوگل]این گفتگوها منجر به کاهش سوء ظن شده است
[ترجمه ترگمان]این گفتگوها منجر به کاهش سو ظن شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Maoist victory could mean a lessening of Indian influence over its smaller neighbor to the north.
[ترجمه گوگل]پیروزی مائوئیست ها می تواند به معنای کاهش نفوذ هند بر همسایه کوچکترش در شمال باشد
[ترجمه ترگمان]پیروزی مایوییست می تواند به معنای کاهش نفوذ هند بر همسایه کوچک تر خود به شمال باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Lessening Impacts When Campfires Are Used.
[ترجمه گوگل]کاهش تأثیرات هنگام استفاده از آتش سوزی
[ترجمه ترگمان]اثرات جانبی زمانی که campfires استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Still, there is relief over the lessening of tensions.
[ترجمه گوگل]با این حال، کاهش تنش ها تسکین یافته است
[ترجمه ترگمان]با این حال، از کاهش تنش ها رهایی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I know. But why your sudden interest in lessening your salt intake?
[ترجمه گوگل]میدانم اما دلیل علاقه ناگهانی شما به کاهش مصرف نمک چیست؟
[ترجمه ترگمان] می دونم اما چرا اینقدر علاقه ناگهانی شما رو کاهش میده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She acquiesced with a full understanding of his reserve, and with no lessening in her dedication to his pleasure.
[ترجمه گوگل]او با درک کامل ذخایر او موافقت کرد و از تعهد او به لذت او چیزی کم نکرد
[ترجمه ترگمان]این زن با درک کامل از خویشتن داری او موافقت می کرد، و نه به خاطر این که او را به وجد آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It should be used as a platform from which to explore the different modes that he suggests of lessening the short-run myopia.
[ترجمه گوگل]باید به‌عنوان بستری برای کشف حالت‌های مختلفی که او برای کاهش نزدیک‌بینی کوتاه‌مدت پیشنهاد می‌کند، استفاده شود
[ترجمه ترگمان]باید به عنوان یک پلت فرم از آن استفاده شود تا حالت های مختلف را بررسی کند که او پیشنهاد می کند یک دور بینی کوتاه مدت را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A better solution is for automakers to develop air bags that inflate more slowly, lessening the risk of injury.
[ترجمه گوگل]راه‌حل بهتر این است که خودروسازان کیسه‌های هوا را توسعه دهند که آهسته‌تر باد می‌شوند و خطر آسیب را کاهش می‌دهند
[ترجمه ترگمان]یک راه حل بهتر برای خودروسازان وجود دارد که کیسه های هوایی را توسعه دهند که به کندی بالا و پایین می روند و خطر آسیب را کاهش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The new project will greatly help these cyclists as well as lessening the effects of car pollution.
[ترجمه گوگل]پروژه جدید کمک بزرگی به این دوچرخه سواران و همچنین کاهش اثرات آلودگی خودروها خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]پروژه جدید به شدت به این دوچرخه سواران و کاهش اثرات آلودگی خودرو کمک خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• change moving in a downward direction, drop-off (e.g.: "there was a sharp lessening in sales.")

پیشنهاد کاربران

بپرس