lepton


(سکه ی کوچک در یونان باستان) لپتون، (فیزیک) لپتان ( انواع فرمیون های سبک که با سایر ذرات اتمی مانند الکترون ها و نوترون ها و غیره هم کنش زیاد ندارند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: lepta
• : تعریف: a former monetary unit of Greece equalling one hundredth of a drachma.
اسم ( noun )
• : تعریف: any of a group of subatomic particles such as the electron, muon, and neutrino that have a spin of one-half and very little or no mass.

جمله های نمونه

1. Also, Lepton is a single-floppy MuLinux experiment based on the 4 kernel.
[ترجمه گوگل]همچنین، Lepton یک آزمایش MuLinux تک فلاپی است که بر اساس 4 هسته است
[ترجمه ترگمان]همچنین، lepton یک آزمایش MuLinux تک - براساس ۴ هسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In this thesis, we study the lepton mixing an-gles and leptogenesis in the left-right symmetric model.
[ترجمه گوگل]در این پایان نامه، زاویه اختلاط لپتون و لپتوژنز را در مدل متقارن چپ-راست مطالعه می کنیم
[ترجمه ترگمان]در این پایان نامه، اختلاط بین اتمی و leptogenesis را در مدل متقارن چپ چپ مورد مطالعه قرار می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It is proved that only lepton charge is strictly conserved and the individual conservation of the lepton number of every generation of leptons hold only approximately.
[ترجمه گوگل]ثابت شده است که فقط بار لپتون به شدت حفظ می شود و بقای فردی تعداد لپتون هر نسل از لپتون ها فقط تقریباً حفظ می شود
[ترجمه ترگمان]ثابت شده است که تنها بار lepton حفظ شده است و حفاظت فردی از تعداد lepton در هر نسل از leptons تنها حدود تقریبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There is no lepton flavor violating process in the Standard Model, because of the massless neutrino.
[ترجمه گوگل]در مدل استاندارد هیچ فرآیندی برای نقض طعم لپتون وجود ندارد، زیرا نوترینوی بدون جرم است
[ترجمه ترگمان]هیچ خاصیت lepton در مدل استاندارد به دلیل نوترینو massless وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When a neutrino transforms a quark, a lepton is emitted.
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک نوترینو یک کوارک را تبدیل می کند، یک لپتون ساطع می شود
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک نوترینو یک کوارک را تبدیل به quark می کند، یک lepton منتشر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A lepton star is probably a true white hole.
[ترجمه گوگل]یک ستاره لپتون احتمالا یک سفیدچاله واقعی است
[ترجمه ترگمان]یک ستاره lepton احتمالا یک سیاهچاله واقعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. So the research on the lepton flavor violation processes is a necessary job in a variety of new physical models.
[ترجمه گوگل]بنابراین تحقیق در مورد فرآیندهای نقض طعم لپتون یک کار ضروری در انواع مدل‌های فیزیکی جدید است
[ترجمه ترگمان]بنابراین، تحقیقات در مورد فرآیندهای نقض خاصیت lepton، یک کار ضروری در انواع مدل های فیزیکی جدید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The most familiar lepton is the humble electron, though other, more exotic particles such as muons and taus also fall in this category.
[ترجمه گوگل]آشناترین لپتون، الکترون فروتن است، اگرچه ذرات دیگر مانند میون و تاوس نیز در این دسته قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]The familiar یک الکترون ساده است، هر چند دیگر ذرات more مثل muons و taus نیز در این دسته قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There is a lepton which is neutral, called a neutrino.
[ترجمه گوگل]یک لپتون خنثی وجود دارد که به آن نوترینو می گویند
[ترجمه ترگمان]یک lepton وجود دارد که خنثی است و یک نوترینو نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The theoretical prediction about non - lepton decay of B - meson is facing challenges. Because there is not tiny perturbation in the course of decay.
[ترجمه گوگل]پیش‌بینی نظری در مورد واپاشی غیر لپتون مزون B با چالش‌هایی مواجه است زیرا در سیر زوال آشفتگی کوچکی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]پیش بینی نظری در مورد واپاشی non B - meson با چالش ها مواجه است چون در دوره انحطاط آشفتگی چندانی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The theoretical prediction about non - lepton decay of b-meson is facing challenges. Because there is not tiny perturbation in the course of decay.
[ترجمه گوگل]پیش‌بینی نظری در مورد واپاشی غیر لپتون b-مزون با چالش‌هایی مواجه است زیرا در سیر زوال آشفتگی کوچکی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]پیش بینی نظری در مورد واپاشی lepton b - meson با چالش ها مواجه است چون در دوره انحطاط آشفتگی چندانی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Each family contains four siblings: two fundamental particles known as quarks and two known as leptons.
[ترجمه گوگل]هر خانواده شامل چهار خواهر و برادر است: دو ذره بنیادی به نام کوارک و دو ذره به نام لپتون
[ترجمه ترگمان]هر خانواده دارای چهار خواهر و برادر است: دو ذرات بنیادی معروف به کوارک ها و two که به نام leptons شناخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Cambridge professor's brain dances around such sub-atomic particles as leptons and anti-quarks and the possibility of infinitely curved space-time.
[ترجمه گوگل]مغز پروفسور کمبریج حول ذرات زیر اتمی مانند لپتون ها و ضد کوارک ها و امکان فضا-زمان منحنی بی نهایت می رقصد
[ترجمه ترگمان]مغز استاد کمبریج در اطراف ذرات sub مثل leptons و anti و امکان فضای بی نهایت منحنی به دور هم می رقصد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If the quark is one of the heavier, unstable types, it quickly transforms itself back into an ordinary quark, a process that often produces an additional lepton .
[ترجمه گوگل]اگر کوارک یکی از انواع سنگین‌تر و ناپایدار باشد، به سرعت خود را به یک کوارک معمولی تبدیل می‌کند، فرآیندی که اغلب یک لپتون اضافی تولید می‌کند
[ترجمه ترگمان]اگر کوارک یکی از انواع heavier و ناپایدار باشد، به سرعت خود را به یک کوارک معمولی تبدیل می کند، فرآیندی که در میان ذرات lepton بیشتر تولید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We investigate three different methods of the deviation of the tribimaxmal mixing matrix, including charged lepton section corrections, radiative corrections and right-handed sector corrections.
[ترجمه گوگل]ما سه روش مختلف انحراف ماتریس اختلاط tribimaxmal را بررسی می‌کنیم، از جمله اصلاحات بخش لپتون باردار، اصلاحات تابشی و اصلاحات بخش راست‌دست
[ترجمه ترگمان]ما سه روش مختلف برای انحراف ماتریس اختلاط tribimaxmal را بررسی کردیم، از جمله اصلاحات بخش lepton charged، تصحیحات radiative و اصلاحات بخش راست دست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• any of a number of subatomic particles that have very little mass

پیشنهاد کاربران

بپرس