leper

/ˈlepər//ˈlepə/

معنی: جذامی، خوره دار، مبتلا به جذام
معانی دیگر: (پزشکی) جذامی، آکله ناک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person afflicted with leprosy.

(2) تعریف: a corrupt person regarded as deserving to be cast out or shunned by society.

جمله های نمونه

1. the misshapen limbs of that leper
اندام های از شکل افتاده ی آن جذامی

2. They treated me as if I was a leper.
[ترجمه گوگل]طوری با من رفتار کردند که انگار یک جذامی هستم
[ترجمه ترگمان]طوری با من رفتار می کردند که انگار من یک جذامی هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His outspoken views have made him a social leper.
[ترجمه گوگل]نظرات صریح او او را به یک جذامی اجتماعی تبدیل کرده است
[ترجمه ترگمان]دیدگاه های بی His او را به یک جذامی اجتماعی تبدیل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The newspaper article had branded her a social leper not fit to be seen in company.
[ترجمه گوگل]مقاله روزنامه او را جذامی اجتماعی نامیده بود که شایسته نیست در جمع دیده شود
[ترجمه ترگمان]مقاله روزنامه به او لقب جذامی اجتماعی داده بود که در شرکت دیده نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His unpopular views made him a social leper.
[ترجمه گوگل]نظرات نامطلوب او او را به یک جذامی اجتماعی تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]عقاید منفور او او را یک جذامی اجتماعی ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They treated me like some kind of leper.
[ترجمه گوگل]آنها با من مانند نوعی جذامی رفتار می کردند
[ترجمه ترگمان]مثل یک جذامی با من رفتار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It became the leper of a consciousness playing the moral majority.
[ترجمه گوگل]جذامی یک آگاهی بود که اکثریت اخلاقی را بازی می کرد
[ترجمه ترگمان]این تبدیل به جذامی یک آگاهی بود که با اکثریت اخلاقی بازی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She then gave the dairy product to a leper, whose affliction immediately disappeared.
[ترجمه گوگل]سپس لبنیات را به یک جذامی داد که بلای او بلافاصله ناپدید شد
[ترجمه ترگمان]سپس محصولات لبنی را به یک جذامی داد که affliction بلافاصله ناپدید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Leper colonies are only one entry in this classification of special communities; certain penal colonies would be another.
[ترجمه گوگل]مستعمرات جذامیان تنها یک ورودی در این طبقه بندی از جوامع خاص هستند مستعمرات کیفری خاص دیگری خواهد بود
[ترجمه ترگمان]کلونی های Leper تنها یک ورودی در این طبقه بندی از جوامع خاص هستند؛ برخی از colonies کیفری نیز یکی دیگر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He dismounted from his horse and embraced the leper even though the thought of doing so was so repulsive to him.
[ترجمه گوگل]او از اسب خود پیاده شد و جذامی را در آغوش گرفت، اگرچه فکر انجام این کار برای او بسیار منزجر کننده بود
[ترجمه ترگمان]از اسب پیاده شد و the را در آغوش کشید، هر چند که فکر انجام این کار به نظرش نفرت انگیز جلوه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. But when a leper discloses that his blind wife is about to give birth, Max comes to the rescue.
[ترجمه گوگل]اما هنگامی که یک جذامی فاش می کند که همسر نابینای او در شرف زایمان است، مکس به کمک می آید
[ترجمه ترگمان]اما وقتی یک جذامی فاش می کند که همسر کور او در شرف زایمان است، ماکس در راه نجات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And he went out from his presence a leper as white as snow.
[ترجمه گوگل]و جذامی سفید مثل برف از حضور او بیرون رفت
[ترجمه ترگمان]و او از حضور خود یک جذامی هم به سفیدی برف بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Leper from San Pablo: Why did you want to be a doctor?
[ترجمه گوگل]جذامی از سن پابلو: چرا می خواستید پزشک شوید؟
[ترجمه ترگمان]Leper از سن پابلو: چرا می خواهی دکتر بشوی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Like a leper . See, their morals, their code: it's a bad joke.
[ترجمه گوگل]مثل جذامی ببینید، اخلاق آنها، رمز آنها: این یک شوخی بد است
[ترجمه ترگمان]مثل یک جذامی ببین، اخلاقیات اونا، code، جوک بدیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Despite this, he lived and mutated into a leper gnome.
[ترجمه گوگل]با وجود این، او زندگی کرد و به یک جذامی جهش یافت
[ترجمه ترگمان]با وجود این، او زندگی می کرد و به یک جن leper دچار شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جذامی (اسم)
lazar, leper, lazarus

خوره دار (اسم)
leper

مبتلا به جذام (صفت)
leper

انگلیسی به انگلیسی

• one who is infected with leprosy (infectious bacterial disease); outcast, one who is rejected by society
a leper is a person who has leprosy.
if you refer to someone as a leper, you mean that people in their community avoid them because they have done something that has shocked or offended people.

پیشنهاد کاربران

The word **"leper"** originates from the Greek word **"lepros, "** meaning **"scaly"** or **"rough. "** It historically refers to someone suffering from **leprosy**, a chronic infectious disease. Over time, it has also taken on a metaphorical meaning, referring to someone who is **ostracized** or **shunned by society**.
...
[مشاهده متن کامل]

- - -
### **Root Word, Collocations, and Derivatives of "Leper"**
1. **Root Word:**
- **Leper** ( noun ) : A person who has leprosy or is socially ostracized.
2. **Collocations:**
- **Social leper**: Someone rejected by society.
- **Treat like a leper**: To ostracize or avoid someone.
- **Leper colony**: A isolated community for people with leprosy.
3. **Derivatives:**
- **Leprosy** ( noun ) : The disease itself.
- **Leprous** ( adjective ) : Relating to or resembling leprosy.
- - -
### **Example Sentences with Translation in Farsi**
#### **1. Leper ( Noun ) :**
- **Easy:**
**English:** The kind doctor helped the leper.
**Farsi:** دکتر مهربان به فرد مبتلا به جذام کمک کرد. 🩺
- **Medium:**
**English:** In the past, lepers were often isolated from society.
**Farsi:** در گذشته، افراد مبتلا به جذام اغلب از جامعه جدا می شدند. 🏚️
- **Hard:**
**English:** The leper colony was established to provide care and prevent the spread of the disease.
**Farsi:** مستعمره جذامیان برای ارائه مراقبت و جلوگیری از گسترش بیماری تأسیس شد. 🏥
#### **2. Social Leper ( Collocation ) :**
- **Easy:**
**English:** After the scandal, he became a social leper.
**Farsi:** پس از رسوایی، او به یک فرد منزوی در جامعه تبدیل شد. 🚶‍♂️
- **Medium:**
**English:** Nobody wanted to talk to him; he was treated like a social leper.
**Farsi:** هیچ کس نمی خواست با او صحبت کند؛ با او مانند یک فرد منزوی رفتار می شد. 🗣️
- **Hard:**
**English:** In high school, she felt like a social leper because no one included her in their activities.
**Farsi:** در دبیرستان، او احساس می کرد مانند یک فرد منزوی است زیرا هیچ کس او را در فعالیت های خود شرکت نمی داد. 🏫
#### **3. Treat Like a Leper ( Collocation ) :**
- **Easy:**
**English:** After the argument, they treated him like a leper.
**Farsi:** پس از بحث، با او مانند یک فرد منزوی رفتار کردند. 🚷
- **Medium:**
**English:** She was treated like a leper after spreading false rumors.
**Farsi:** پس از پخش شایعات دروغ، با او مانند یک فرد منزوی رفتار شد. 🗯️
- **Hard:**
**English:** Despite his apologies, his colleagues continued to treat him like a leper.
**Farsi:** با وجود عذرخواهی هایش، همکارانش همچنان با او مانند یک فرد منزوی رفتار می کردند. 🏢
#### **4. Leprosy ( Derivative ) :**
- **Easy:**
**English:** Leprosy is a treatable disease today.
**Farsi:** جذام امروزه یک بیماری قابل درمان است. 💊
- **Medium:**
**English:** Many people still fear leprosy because of its historical stigma.
**Farsi:** بسیاری از مردم هنوز به دلیل داغ ننگ تاریخی از جذام می ترسند. 😨
- **Hard:**
**English:** Advances in medicine have significantly reduced the prevalence of leprosy worldwide.
**Farsi:** پیشرفت های پزشکی به طور قابل توجهی شیوع جذام را در سراسر جهان کاهش داده است. 🌍
#### **5. Leprous ( Derivative ) :**
- **Easy:**
**English:** The old man had leprous skin.
**Farsi:** پوست مرد پیر علائم جذام داشت. 👴
- **Medium:**
**English:** The leprous condition of the building made it uninhabitable.
**Farsi:** وضعیت فرسوده ساختمان آن را غیرقابل سکونت کرده بود. 🏚️
- **Hard:**
**English:** The leprous appearance of the ancient statue hinted at its age and neglect.
**Farsi:** ظاهر فرسوده مجسمه باستانی نشان دهنده قدمت و بی توجهی به آن بود. 🗿
deepseek

۱. جذامی ۲. بیمار جذامی ۳. {مجازی} آدم مطرود
مثال:
I heal the blind and the leper.
من کور و بیمار جذامی را شفا می دهم.
�وَأُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَصَ�
Leprosy : جذام ( نام یک بیماری عفونی مزمن )
Leper : جذامی ( صفت واژه ی بالا که به فرد دچار به آن بیماری گویند )
فرد خطاکار

بپرس