lentil

/ˈlentl̩//ˈlentl̩/

معنی: عدس، دانه عدس، منجو، مرجمک
معانی دیگر: (گیاه شناسی) عدس، مرجی (lens culinaris از خانواده ی pea)، نسک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a round, flattened seed produced by the lentil plant, used as food.

(2) تعریف: an annual legume, related to the pea, that bears such seeds.

جمله های نمونه

1. A handful of poxy tents sold greasy lentil pilaf to the worst kind of industry lackey.
[ترجمه گوگل]یک مشت چادر آبله ای عدس پلو چرب را به بدترین نوع لاکی صنعت فروخت
[ترجمه ترگمان]تعدادی از چادرهای poxy، بشقاب برنج greasy را به بدترین نوع of صنعتی فروخته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Dudley orders a spicy lentil soup and a bottle of sparkling mineral water.
[ترجمه محمد] دادلی یک سوپ تند عدس و یک بطری آب معدنی گازدار سفارش داد
|
[ترجمه گوگل]دادلی یک سوپ عدس تند و یک بطری آب معدنی گازدار سفارش می دهد
[ترجمه ترگمان]دادلی یک سوپ سبزیجات تند و یک بطری آب معدنی درخشان سفارش می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. However, it improves lentil or potato salads.
[ترجمه گوگل]با این حال، سالاد عدس یا سیب زمینی را بهبود می بخشد
[ترجمه ترگمان]با این حال، این کار سالاد سیب زمینی و یا سیب زمینی را بهبود می بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Combine the lentil mixture with the onion mixture and heat through.
[ترجمه گوگل]مخلوط عدس را با مخلوط پیاز ترکیب کرده و حرارت دهید
[ترجمه ترگمان]مخلوط عدس را با مخلوط پیاز و گرما مخلوط کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Executive chef will cook German lentil soup, German sausage, German roasted meat, German sausage, preserved vegetables, German apple tart, and fried sweet pancake and so on.
[ترجمه گوگل]سرآشپز اجرایی سوپ عدس آلمانی، سوسیس آلمانی، گوشت بو داده آلمانی، سوسیس آلمانی، سبزیجات کنسرو شده، تارت سیب آلمانی، و پنکیک شیرین سرخ شده و غیره را می پزد
[ترجمه ترگمان]آشپز اجرایی سوپ عدس، سوسیس آلمانی، گوشت سرخ شده آلمانی، سوسیس آلمانی، سبزیجات سالم، کلوچه سیب آلمانی و کلوچه شیرین و غیره را طبخ خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. At Sinatra, try the black lentil salad, couscous with poached veggies, pineapple carpaccio with pistachios and coconut ice cream.
[ترجمه گوگل]در سیناترا، سالاد عدس سیاه، کوسکوس با سبزیجات سرخ شده، کارپاچیوی آناناس با پسته و بستنی نارگیل را امتحان کنید
[ترجمه ترگمان]در سیناترا، سالاد عدس، couscous را با سبزیجات آب پز، carpaccio آناناس با pistachios و بستنی نارگیل امتحان کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Lentil chews her bottom lip, looking at you, and she says,(Sentence dictionary) "So—you're still into reflexology?"
[ترجمه گوگل]عدس لب پایینش را می جود و به شما نگاه می کند و می گوید: (فرهنگ جملات) "پس-تو هنوز به رفلکسولوژی هستی؟"
[ترجمه ترگمان]اما لب زیرین خود را می جود، به شما نگاه می کند، و می گوید: (فرهنگ لغت نامه)\"پس - شما هنوز هم در reflexology هستید؟\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The guards saw you with Lentil. Up at the penthouse.
[ترجمه گوگل]نگهبان ها تو را با عدس دیدند بالا در پنت هاوس
[ترجمه ترگمان]نگهبانا تو رو با Lentil دیدن تو پنت penthouse
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. How to chop celery for lentil soup stock in this free vegetarian video on making your own lentil soup recipe.
[ترجمه گوگل]نحوه خرد کردن کرفس برای سوپ عدس در این ویدیوی گیاهی رایگان در مورد طرز تهیه سوپ عدس خودتان
[ترجمه ترگمان]چگونه کرفس برای سهام سوپ عدس در این فیلم گیاهی رایگان را با درست کردن دستور سوپ عدس خود تکه تکه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A uniformed guard opens the door, and Lentil gets out . You get out.
[ترجمه گوگل]یک نگهبان یونیفرم پوش در را باز می کند و عدس بیرون می آید تو برو بیرون
[ترجمه ترگمان]نگهبان یونیفرم پوش در را باز می کند و بیرون می رود برو بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He and Lentil kiss each other on the cheek.
[ترجمه گوگل]او و لنتیل گونه های یکدیگر را می بوسند
[ترجمه ترگمان] اون و \"Lentil\" همدیگه رو بوس کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. My aunt makes a lovely green lentil soup.
[ترجمه گوگل]عمه من یک سوپ عدس سبز خوش طعم درست می کند
[ترجمه ترگمان] خاله من یه سوپ lentil خوش مزه درست میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The lentil plant is known for its seeds, which grow inside a protective covering, or pod.
[ترجمه گوگل]گیاه عدس به خاطر دانه هایش که در داخل یک پوشش محافظ یا غلاف رشد می کنند، شناخته شده است
[ترجمه ترگمان]این گیاه به خاطر دانه های آن شناخته می شود که در یک پوشش محافظ و یا pod رشد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The lentil is just such a crop for many South Asians.
[ترجمه گوگل]عدس برای بسیاری از جنوب آسیایی دقیقاً چنین محصولی است
[ترجمه ترگمان]این عدس تنها یک محصول برای بسیاری از اتباع آسیای جنوبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The meats, the spinach, lentil and the soybean in and so on ferri is rich.
[ترجمه گوگل]گوشت، اسفناج، عدس و سویا در و غیره فری غنی است
[ترجمه ترگمان]گوشت، اسفناج، عدس و سویا در گوشت و غیره غنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عدس (اسم)
lentil

دانه عدس (اسم)
lentil

منجو (اسم)
lentil

مرجمک (اسم)
lentil

انگلیسی به انگلیسی

• plant belonging to the legume family; round flattened seed produced by the lentil plant and used for food
lentils are dried seeds taken from a particular plant which are cooked and eaten.

پیشنهاد کاربران

عدس Lentil
نام علمی Lens culinaris medic
e. g.
1 ) They lived frugally off a diet of beans and lentils
اونها صرفه جویانه زندگی می کردند با خوردن لوبیا و عدسی جات
2 ) Lentils do not require soaking before cooking
Lentil soup:سوپ عدس
عدس ( یک نوع حبوبات )

غذای عدس
عدس

بپرس